کلمه جو
صفحه اصلی

synopsis


معنی : خلاصه، مجمل، اجمال
معانی دیگر : کوتهواره، چکیده، همبینی، مختصر

انگلیسی به فارسی

خلاصه، مجمل، اجمال، مختصر


خلاصه، مجمل، اجمال


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: synopses
• : تعریف: a short statement giving an overview, the main principles, or the sequence of events of a narrative, argument, article, or the like; summary; abstract.
مترادف: abstract, conspectus, summary
مشابه: brief, outline, precis

- You'll enjoy the opera more if you read the synopsis of the story before it starts.
[ترجمه ترگمان] از اپرا بیشتر لذت ببرید اگر قبل از شروع داستان داستان را بخوانید
[ترجمه گوگل] از اپرا بیشتر لذت خواهید برد اگر خلاصه ای از داستان را قبل از شروع آن بخوانید

• outline, abstract, summary
a synopsis is a summary of a longer piece of writing or work.

دیکشنری تخصصی

[سینما] خلاصه مطلب - عصاره نویسی - خلاصه نوشته شده ای از بازیهای اصلی و فصول - خلاصه فیلمنامه - خلاصه سناریو - خلاصه داستان - خلاصه ای جامع از داستان فیلمنامه - چکیده فیلم - داستان

مترادف و متضاد

خلاصه (اسم)
compendium, summary, short, abridgment, epitome, abstract, synopsis, substance, digest, compend, extract, adumbration, essence, review, condensation, upshot, sketch, gist, outline, resume, wrap-up

مجمل (اسم)
abridgment, abstract, synopsis

اجمال (اسم)
brevity, synopsis, conspectus

digest, summary


Synonyms: abridgment, abstract, aperçu, breviary, brief, capsule, compendium, condensation, conspectus, epitome, outline, précis, recap, résumé, review, rundown, run-through, sketch


جملات نمونه

1. For each title there is a brief synopsis of the book.
[ترجمه ترگمان]برای هر عنوان یک داستان کوتاه از این کتاب وجود دارد
[ترجمه گوگل]برای هر عنوان یک خلاصه کوتاه از کتاب وجود دارد

2. The programme gives a brief synopsis of the plot.
[ترجمه ترگمان]این برنامه به خلاصه ای از این توطئه می پردازد
[ترجمه گوگل]این برنامه خلاصه ای از طرح را ارائه می دهد

3. The Insurance Synopsis will be sent with your Confirmation and this gives full details of cover and exclusions.
[ترجمه ترگمان]خلاصه بیمه با تایید شما فرستاده خواهد شد و این به جزئیات کامل پوشش و استثنا داده خواهد شد
[ترجمه گوگل]خلاصه داستان بیمه با تأیید شما ارسال می شود و این جزئیات کامل و پوشش را می دهد

4. Now just expand those three sentences into a synopsis and split it up into chapters.
[ترجمه ترگمان]حالا فقط آن سه جمله را به یک خلاصه خلاصه کنید و آن را به دو بخش تقسیم کنید
[ترجمه گوگل]حالا فقط سه جمله را به صورت خلاصه و به فصل تقسیم کنید

5. Please write a synopsis of the story, not more than 100 words long.
[ترجمه ترگمان]لطفا یک خلاصه از داستان را بنویسید، نه بیش از ۱۰۰ کلمه
[ترجمه گوگل]لطفا خلاصه داستان را بنویسید، بیش از 100 کلمه طول نکشید

6. The synopsis involves the conversion of 12[Sentence dictionary], 673 megawatts of electrical generation.
[ترجمه ترگمان]خلاصه شامل تبدیل ۱۲ [ واژه نامه جمله، ۶۷۳ مگاوات از تولید برق می شود
[ترجمه گوگل]خلاصه ای شامل تبدیل 12 [فرهنگ لغت جمله]، 673 مگاوات تولید برق است

7. I read the synopsis and decided that it would make an interesting film.
[ترجمه ترگمان]من خلاصه داستان را خواندم و تصمیم گرفتم که فیلم جالبی بسازد
[ترجمه گوگل]من خلاصه ای را مطالعه کردم و تصمیم گرفتم که یک فیلم جالب ایجاد کنم

8. Mark Drake gave a brief synopsis of the issues.
[ترجمه ترگمان]مارک دریک به خلاصه ای از این مسائل اشاره کرد
[ترجمه گوگل]مارک دریک خلاصه ای از این مسائل را ارائه کرد

9. This is a brief synopsis of the plot of Passing Time.
[ترجمه ترگمان]این یک خلاصه کوتاه از داستان گذر زمان است
[ترجمه گوگل]این خلاصه ای کوتاه از طرح گذر زمان است

10. The Smiths are a synopsis of pain, a resolution - awkwardness and alienation ennobled, given poise.
[ترجمه ترگمان]خانواده اسمیت یک خلاصه از درد هستند، یک قطعنامه - awkwardness و بیگانگی، با توجه به حالت تعادل
[ترجمه گوگل]اسمیت ها خلاصه ای از درد، تفکیک پذیری - بی دست و پا زدن و بیگانگی است

11. In synopsis the new play sounds rather like his best-known work, Noises Off.
[ترجمه ترگمان]در خلاصه نمایشنامه جدید، به نظر می رسد که بهترین کار او، Noises خاموش است
[ترجمه گوگل]در خلاصه داستان، بازی جدید به نظر می رسد، مانند کارهای شناخته شده اش، Noises Off

12. This synopsis is offered merely as proof that the book has been read.
[ترجمه ترگمان]این خلاصه به این دلیل ارائه می شود که این کتاب خوانده شده است
[ترجمه گوگل]این خلاصه ای صرفا به عنوان مدرکی ارائه شده است که این کتاب خوانده شده است

13. Eliot's synopsis included the murder of Mrs Porter.
[ترجمه ترگمان]داستان الیوت شامل قتل خانم پورتر بود
[ترجمه گوگل]خلاصه ای از الیوت شامل قتل خانم پورتر بود

14. Kneale read the synopsis but felt the format too whimsical to fit his much grimmer style of writing.
[ترجمه ترگمان]kneale خلاصه داستان را خواند، اما احساس کرد که این قالب به قدری whimsical است که به سبک much برای نویسندگی مناسب نیست
[ترجمه گوگل]Kneale خلاصه را بخواند، اما فرمت را بیش از حد غریب به نظر می رسد که متناسب با شیوه نوشتن آن بسیار خسته کننده باشد

15. There is a Synopsis definition on political philosophy and a slightly describe the scholarship value of Tawney.
[ترجمه ترگمان]تعریف خلاصه در مورد فلسفه سیاسی و کمی توصیف ارزش بورس of وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک تعریف خلاصه ای در فلسفه سیاسی وجود دارد و کمی ارزش بورس تحصیلی تونی را توضیح می دهد

پیشنهاد کاربران

connotation - overview

خلاصه،
A synopsis is a brief summary that gives audiences an idea of what a composition is about. It provides an overview of the storyline or main points and other defining factors of the work, which may include style, genre, persons or characters of note, setting, and so on.

۱. خلاصه و مختصر چیزی
۲. رویکرد
to give the main facts about something

synopsis ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: خلاصۀ فیلم
تعریف: شرح مختصری از پی رنگ فیلم


کلمات دیگر: