کلمه جو
صفحه اصلی

syncope


معنی : توقف، غش، متوقف شدن، همبرش، سنکوپ، حذف هجا
معانی دیگر : (واژه) واکبری، حذف حرف صدادار (مثلا در تلفظ واژه gloucester)، بیهوشی

انگلیسی به فارسی

سنکوپ، بیهوشی، غش، حذف هجا، توقف، مث، هم برش


سنکوپ، غش، حذف هجا، توقف، متوقف شدن، همبرش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: syncopal (adj.), syncopic (adj.)
(1) تعریف: the shortening of a word by dropping one or more sounds from its center, as in shortening "ever" to "e'er".
مشابه: contraction

(2) تعریف: a temporary fainting caused by a decrease or stoppage of blood flow to the head.
مشابه: faint

• omission of a letter or sound from the middle of a word (grammar); temporary loss of consciousness due to heart failure (pathology)
syncope is a temporary loss of consciousness; a medical use.
syncope is also the omission of sounds or letters from the middle of a word, for example changing `is not' to `isn't'; a technical use in linguistics.

دیکشنری تخصصی

[سینما] شیوه ضدضرب - ضدضرب / سکته

مترادف و متضاد

توقف (اسم)
stop, cessation, suspension, pause, stay, stand, cease, close, syncope, flag stop, holdback, tarriance, stopple

غش (اسم)
fit, faint, swoon, fainting, syncope

متوقف شدن (اسم)
syncope

همبرش (اسم)
syncope, syncopation

سنکوپ (اسم)
syncope

حذف هجا (اسم)
syncope

جملات نمونه

1. Defecation syncope has a similar underlying mechanism.
[ترجمه ترگمان]defecation syncope مکانیزم اساسی مشابهی دارد
[ترجمه گوگل]سینوکوپ Defecation دارای یک سازوکار مشابهی است

2. In the eighth round, she faced syncope, which means a faint or swoon.
[ترجمه ترگمان]در مرحله هشتم که با حالت غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش غش
[ترجمه گوگل]در دور هشتم، او در معرض سنکوپ قرار داشت که به معنی ضعف یا غم و اندوه بود

3. Tussive syncope, which usually occurs in the context of bronchitis, consists of loss of consciousness with vigorous coughing.
[ترجمه ترگمان]Tussive syncope که معمولا در زمینه برونشیت رخ می دهد شامل از دست دادن آگاهی با سرفه های شدید است
[ترجمه گوگل]سینوسی پوسیدگی، که معمولا در زمینه برونشیت اتفاق می افتد، شامل از دست دادن آگاهی با سرفه شدید می شود

4. If an arrhythmia occurs at the time of syncope or near syncope, the diagnosis is established.
[ترجمه ترگمان]اگر یک نامنظمی در زمان of یا نزدیک syncope رخ دهد، تشخیص داده می شود
[ترجمه گوگل]اگر آریتمی در زمان سنکوپ یا نزدیک سنکوپ رخ دهد، تشخیص تشخیص داده می شود

5. Methods: To identify the causes of syncope occurred postpartum, and analysis.
[ترجمه ترگمان]روش ها: شناسایی علل مرگ پس از زایمان و تجزیه و تحلیل
[ترجمه گوگل]روش ها برای شناسایی علل انسداد بینی بعد از زایمان رخ می دهد و تجزیه و تحلیل

6. This summer, I also feel a sense of syncope.
[ترجمه ترگمان]در تابستان امسال، حس of را هم احساس می کنم
[ترجمه گوگل]این تابستان، من نیز احساس سینوسی را احساس می کنم

7. Profuse bleeding, orthostatic dizziness, syncope, and postural pulse and blood pressure changes may occur.
[ترجمه ترگمان]خونریزی شدید، سرگیجه orthostatic، ضربان قلب و ضربان قلب و فشار خون ممکن است رخ دهد
[ترجمه گوگل]خونریزی مفصلی، سرگیجه آرتروزاتیک، سنکوپ و پالس و تغییرات فشار خون ممکن است رخ دهد

8. What therapies advocated for the treatment of vasovagal syncope?
[ترجمه ترگمان]روش های درمانی برای درمان vasovagal syncope مورد حمایت قرار گرفتند؟
[ترجمه گوگل]چه درمان هایی برای درمان سینوپوز وازوواگن توصیه می شود؟

9. Dizziness, anxiety, syncope, and anorexia have also been reported as well as profuse tearing and photophobia.
[ترجمه ترگمان]سرگیجه، اضطراب، syncope و anorexia نیز گزارش شده اند و هم چنین شروع به پاره کردن و photophobia کرده اند
[ترجمه گوگل]سرگیجه، اضطراب، سنکوپ و بی اشتهایی نیز گزارش شده است و همچنین پریشانی های شدید و فتوفوبیا

10. ConclusionMost of the post-exercise syncope were vasodepressor syncope. TTT is the first choice to distinguish post-exercise syncope with a negative tread-mill exercise testing.
[ترجمه ترگمان]ConclusionMost از the پس از ورزش vasodepressor syncope بودند ttt اولین انتخاب برای تشخیص syncope پس از ورزش با تست ورزش tread منفی است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری بیشترین سنکوپ پس از ورزش سنکوپ واسودپسور بود TTT اولین انتخاب برای تشخیص سنکوپ پس از ورزش با آزمون تست ورزش منفی است

11. Syncope can be categorized based on the causative mechanism ( See Table below ).
[ترجمه ترگمان]syncope را می توان براساس مکانیسم سببی طبقه بندی کرد (جدول زیر را ببینید)
[ترجمه گوگل]Syncope را می توان براساس مکانیسم علیت طبقه بندی کرد (به جدول زیر مراجعه کنید)

12. Vasovagal syncope ( VVS ) is a frequent clinic apsychia syndrome.
[ترجمه ترگمان]vasovagal syncope (VVS)یک سندروم frequent clinic است
[ترجمه گوگل]سینوپوز Vasovagal (VVS) سندرم پریچیا کلینیک است

13. The characteristics of generalized seizures are listed below and contrasted with events usually occurring in syncope.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های مصادره کلی در پایین لیست شده اند و با رویدادهایی که معمولا در syncope اتفاق می افتد مقایسه می شوند
[ترجمه گوگل]خصوصیات تشنجات ژنرالیزه شده در زیر ذکر شده و در مقایسه با وقایع که معمولا در سنکوپ اتفاق می افتد

14. Have more invasive therapies been suggested for the treatment of vasovagal syncope?
[ترجمه ترگمان]درمانی بیشتری برای درمان بی هوشی انجام داده؟
[ترجمه گوگل]آیا درمان های تهاجمی بیشتر برای درمان سنکوپ وازوواگال پیشنهاد شده است؟

پیشنهاد کاربران

از دست دادن موقت هوشیاری ! غش؛

syncope ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: حذف میانی
تعریف: افتادن واکۀ بی‏تکیۀ میانی


کلمات دیگر: