کلمه جو
صفحه اصلی

venison


گوشت آهو، گوشت گوزن، شکارگوزن واهو

انگلیسی به فارسی

گوشت گوزن، گوشت اهو، شکارگوزن واهو


گوشت گاو، گوشت گوزن و آهو، گوشت گوزن، گوشت اهو، شکارگوزن واهو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the flesh of a deer, used as food.

• deer meat
venison is meat from a deer.

جملات نمونه

1. stale venison loses its gamy flavor
گوشت آهوی مانده مزه ی تند خود را از دست می دهد.

2. The gentlemen and ladies feasted on venison.
[ترجمه ترگمان]آقایان و خانم ها با گوشت شکار می کردند
[ترجمه گوگل]آقایان و خانمها در مورد عصا به سر می برند

3. Some of the commercially produced venison resembles beef in flavour.
[ترجمه ترگمان]بعضی از the که به صورت تجاری تولید می شوند شبیه گوشت گاو در طعم است
[ترجمه گوگل]بعضی از علف های هرز تولید شده در بازار، گوشت گاو را در طعم شبیه است

4. Place the venison in a large bowl with all the ingredients for the marinade.
[ترجمه ترگمان]the را در یک کاسه بزرگ با تمام مواد لازم برای the قرار دهید
[ترجمه گوگل]انگور را در یک کاسه بزرگ با تمام مواد تشکیل دهنده برای ماریناد قرار دهید

5. Studies have shown that game animals, principally venison, are more efficient land users than domesticated livestock.
[ترجمه ترگمان]مطالعات نشان داده اند که حیوانات بازی، که در اصل شکار گوزن هستند، نسبت به دام های اهلی، نسبت به حیوانات اهلی، کارآمدتر می باشند
[ترجمه گوگل]مطالعات نشان داده اند که حیوانات بازی، عمدتا گوشت گاو، کاربردهای زمین کارآمدتری نسبت به دام های خوراک دام می باشند

6. Venison plays a pivotal role in our culinary heritage.
[ترجمه ترگمان]venison نقش اساسی در میراث culinary بازی می کند
[ترجمه گوگل]زنجبیل نقش مهمی در میراث آشپزی ما ایفا می کند

7. I can taste the rich meat of venison studded with ripe apples and sweet Texas onions.
[ترجمه ترگمان]من می توانم گوشت و گوشت گوزن of که با سیب های رسیده و پیاز شیرین تگزاس پر شده است را بچشم
[ترجمه گوگل]من می توانم گوشت غنی از عنابی را با سیب رسیده و پیاز تگزاس تند بخورم

8. Roll the venison in the flour. Heat the oil in a large casserole and fry the venison until will browned.
[ترجمه ترگمان]the را در آرد بریزید روغن را در یک casserole بزرگ حرارت دهید و آن را کباب کنید تا آن را سیاه کنید
[ترجمه گوگل]آجیل را در آرد رول کنید روغن را در یک کاسه ی بزرگ بزرگ شستشو دهید و عصا را سرخ کنید تا زمانی که قهوه ای شود

9. We were all eating roast venison and at the same time discussing vegetarianism.
[ترجمه ترگمان]و در همان حال، گوشت آهو را می خوردیم و در همان حال با vegetarianism صحبت می کردیم
[ترجمه گوگل]همه ما غذا خوردن گوشت گوساله را خوردیم و همزمان در مورد گیاهخواری بحث کردیم

10. We all agreed it was the best Venison we ever tasted, and none failed to do ample justice to the repast.
[ترجمه ترگمان]همه توافق کردیم که این بهترین Venison است که تا به حال چشیده بودیم و هیچ یک از آن ها برای صرف غذا حاضر نشد
[ترجمه گوگل]همه ما موافقت کردیم که بهترین عنبر ما تا کنون طعم داریم و هیچکس موفق به انجام اعمال عادلانه برای مجامع نشد

11. Except that he ate venison and roast lamb, and drank milk laced with honey, or hot mead fragrant with herbs.
[ترجمه ترگمان]با این تفاوت که گوشت گوسفند و گوشت کبابی می خورد و شیر را با عسل و عسل داغ معطر می کرد
[ترجمه گوگل]بجز اینکه او بره گوساله و گوشت کباب می خورد و شیره ای با عسل یا نوشیدنی گرم با گیاهان معطر دارد

12. Marshall knew that a vegetarian would not eat venison even if it were free.
[ترجمه ترگمان]مارشال می دونست که گیاه خواره حتی اگه مجانی هم باشه
[ترجمه گوگل]مارشال می دانست که یک گیاهخواری سبزی خوردن را حتی اگر آزاد باشد نمی خورد

13. No venison for him at Christmas.
[ترجمه ترگمان]در کریسمس گوشت گوزن نیست
[ترجمه گوگل]برای او در کریسمس هیچ عذابی برای او وجود ندارد

14. Serve the venison, garnished with freshly chopped parsley.
[ترجمه ترگمان]گوشت گوزن را سرو کنید و با جعفری تازه خرد شده سرو کنید
[ترجمه گوگل]گوشت گوزن را با زردچوبه تازه خرد شده تزیین کنید


کلمات دیگر: