کلمه جو
صفحه اصلی

cycling


معنی : دوچرخه سواری، چرخه زنی، چرخ سواری، چرخه زنی
معانی دیگر : چرخه زنی

انگلیسی به فارسی

دوچرخه‌سواری، چرخه‌زنی


دوچرخه سواري، دوچرخه سواری، چرخه زنی، چرخ سواری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the activity or competitive sport of riding or racing on a bicycle.

(2) تعریف: the activity of something that is cyclical, or passes through cycles.

- The cycling of a manic-depressive can be devastating.
[ترجمه ترگمان] دوچرخه سواری یک افسرده مبتلا به افسردگی می تواند مخرب باشد
[ترجمه گوگل] دوچرخه سواری از افسردگی مانیک می تواند ویرانگر باشد

• sport of riding a bicycle or motorcycle; act of riding a bicycle

دیکشنری تخصصی

[سینما] سیکل یا دوره
[ریاضیات] دوری

مترادف و متضاد

دوچرخه سواری (اسم)
cycling

چرخه زنی (اسم)
cycling

چرخ سواری (اسم)
cycling

چرخه زنی (صفت)
cycling

جملات نمونه

1. prosperity goes cycling on from generation to generation
رونق از نسلی به نسل دیگر می گردد.

2. i love swimming and cycling
من عاشق شنا و (دوچرخه) سواری هستم.

3. he reckons that he has clocked up more than two hundred thousand miles in a life of cycling
او حساب می کند که طی یک عمر دوچرخه سواری بیش از دویست هزار میل را طی کرده است.

4. Cycling enjoyed a vogue at the end of the nineteenth century.
[ترجمه ترگمان]دوچرخه سواری در اواخر قرن نوزدهم از یک مد برخوردار بود
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری در پایان قرن نوزدهم رواج پیدا کرد

5. Cycling shorts were the latest craze/ the craze that year.
[ترجمه ترگمان]این شلوارک تا آخر عمرش آخرین جنون و دیوانگی بود
[ترجمه گوگل]شورت دوچرخه سواری آخرین اختراع / دیوانگی در آن سال بود

6. You should wear something light-coloured when you're cycling at night so that you're more visible.
[ترجمه ترگمان]تو باید یه چیز روشن بپوشی وقتی که شب داشتی دوچرخه سواری می کردی تا بیشتر نمایان بشی
[ترجمه گوگل]هنگام شب هنگام دوچرخه سواری باید رنگی روشن داشته باشید تا بتوانید بیشتر قابل مشاهده باشد

7. We did a lot of cycling in France last year.
[ترجمه ترگمان]سال گذشته بسیاری از دوچرخه سواری در فرانسه را انجام دادیم
[ترجمه گوگل]ما سال گذشته دوچرخه سواری زیادی در فرانسه انجام دادیم

8. She was cycling home when she had a puncture .
[ترجمه ترگمان]وقتی پنچر شده بود خونه بود
[ترجمه گوگل]او در حالیکه دچار پارگی شد، دوچرخه سواری کرد

9. Jack is great on cycling and jazz.
[ترجمه ترگمان]جک در دوچرخه سواری و جاز عالی است
[ترجمه گوگل]جک عالی است در دوچرخه سواری و جاز

10. She was cycling along with her bicycle basket full of shopping.
[ترجمه ترگمان]او با سبد دوچرخه پر از خرید دوچرخه سواری می کرد
[ترجمه گوگل]او دوچرخه سواری با سبد دوچرخه اش پر از خرید بود

11. Cycling is a cheap way to get around.
[ترجمه ترگمان]دوچرخه سواری راه ارزانی برای دور زدن است
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری یک راه ارزان برای دور زدن است

12. After three hours cycling we decided to turn homewards.
[ترجمه ترگمان]پس از سه ساعت، تصمیم گرفتیم که عازم خانه شویم
[ترجمه گوگل]بعد از سه ساعت دوچرخه سواری تصمیم گرفتیم به خانه برسیم

13. I'm out of the habit of cycling to work.
[ترجمه ترگمان]من عادت دارم که دوچرخه سواری کنم
[ترجمه گوگل]من از عادت دوچرخه سواری برای کار کردن بیرونم

14. Cycling is highly beneficial to health and the environment.
[ترجمه ترگمان]دوچرخه سواری برای سلامتی و محیط زیست بسیار مفید است
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری برای سلامت و محیط بسیار مفید است

15. He suffered a fatal heart attack while cycling.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که دوچرخه سواری می کرد، دچار حمله قلبی مهلکی شده بود
[ترجمه گوگل]او در طی دوچرخه سواری از حمله قلبی مرگبار رنج می برد

پیشنهاد کاربران

در متون مهندسی معنی چرخشی هم می دهد

دوچرخه سواری

چرخه، سیکل ( زمین شناسی )

دوچرخه سواری یا چرخه زنی

چرخ سواری

تناوب، سیکل
rapid - cycling bipolar

cycling ( ورزش )
واژه مصوب: دوچرخه سواری
تعریف: 1. استفاده از دوچرخه برای جابه جایی و تفریح و انجام تمرینات ورزشی 2. ورزشی با استفاده از دوچرخه که به سه رشتۀ اصلی دوچرخه سواری راهه و دوچرخه سواری جاده و دوچرخه سواری برون جاده تقسیم می شود


کلمات دیگر: