کلمه جو
صفحه اصلی

suitability


معنی : شایستگی، سازگاری، سازواری، برازندگی، درخورد بودن
معانی دیگر : مناسبت

انگلیسی به فارسی

درخور بودن، تناسب، شایستگی، برازندگی


مناسب بودن، سازگاری، شایستگی، برازندگی، سازواری، درخورد بودن


انگلیسی به انگلیسی

• quality of being suitable, quality of being appropriate or fitting

دیکشنری تخصصی

[سینما] مناسب بودن

مترادف و متضاد

شایستگی (اسم)
ability, sufficiency, competency, competence, merit, suitability, worthiness, aptitude, desert, acceptability, adequacy, pertinence, pertinency, aptness, decency, eligibility

سازگاری (اسم)
suitability, compatibility, amenability, adaptability, fitness, opportuneness, salubrity, pliability

سازواری (اسم)
suitability, adaptability, fitness, salubrity, wholesomeness

برازندگی (اسم)
suitability, propriety

درخورد بودن (اسم)
suitability

جملات نمونه

1. We tried to assess his suitability for the job.
[ترجمه ترگمان]ما سعی کردیم شایستگی او را برای این کار ارزیابی کنیم
[ترجمه گوگل]ما سعی کردیم که شایستگی خود را برای این کار ارزیابی کنیم

2. There's some doubt about his suitability for the job.
[ترجمه ترگمان]هیچ شکی در مورد کار او برای کار نیست
[ترجمه گوگل]شکی در مورد مناسب بودن آن برای شغل وجود دارد

3. Interviews allow you to assess the suitability of candidates.
[ترجمه ترگمان]مصاحبه ها به شما این امکان را می دهد که مناسب بودن نامزدها را ارزیابی کنید
[ترجمه گوگل]مصاحبه ها به شما امکان ارزیابی مناسب بودن نامزدها را می دهد

4. His suitability for the job is open to question.
[ترجمه حاتمی] سازگاری او برای این شغل رو می توانید مورد سوال قرار بدهید.
[ترجمه ترگمان]مناسب بودن او برای این شغل آزاد است
[ترجمه گوگل]سازگاری او با این شغل باز است که می تواند سوال بپرسد

5. There's no doubt about her suitability for the job.
[ترجمه ترگمان]هیچ شکی در مورد کار او برای کار نیست
[ترجمه گوگل]شکی در مورد مناسب بودن آن برای شغل وجود ندارد

6. This latest scandal has raised doubts about his suitability for the post.
[ترجمه ترگمان]این رسوایی اخیر باعث ایجاد شک و تردیدهایی در مورد شایستگی وی برای این پست شده است
[ترجمه گوگل]این آخرین رسوایی شک و تردید در مورد مناسب بودنش برای پست است

7. There is no doubt about her suitability for the job.
[ترجمه ترگمان]هیچ شکی در مورد کار او برای کار نیست
[ترجمه گوگل]شکی در مورد مناسب بودن آن برای شغل وجود ندارد

8. His suitability for the post is open to question.
[ترجمه ترگمان]مناسب بودن او برای پست این سوال باز است
[ترجمه گوگل]سازگاری او با این پست به سئوال باز است

9. There's no doubt about Christine's suitability for the job.
[ترجمه ترگمان]شکی در مورد مناسب بودن کریستین برای این شغل وجود ندارد
[ترجمه گوگل]شکی در مورد مناسب بودن کریستین برای این شغل وجود ندارد

10. There's a question mark about her suitability for the job.
[ترجمه ترگمان]یه علامت سوال در مورد کار اون برای کار وجود داره
[ترجمه گوگل]یک سوال در مورد مناسب بودنش برای کار وجود دارد

11. We can offer advice on suitability and make appropriate arrangements where possible.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم به مناسب بودن و ایجاد ترتیبات مناسب در جایی که ممکن است، مشاوره بدهیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم در مورد مناسب بودن توصیه ها را ارائه دهیم و در صورت امکان ترتیبات مناسب را ارائه دهیم

12. Critics doubt his suitability as a leader.
[ترجمه ترگمان]منتقدان تردید خود را به عنوان یک رهبر تردید دارند
[ترجمه گوگل]منتقدان شایستگی خود را به عنوان یک رهبر تردید می کنند

13. If they are not, they should question their suitability to serve as governors of that school.
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها این کار را نکنند، آن ها باید شایستگی شان را برای خدمت به عنوان فرماندار این مدرسه مورد تردید قرار دهند
[ترجمه گوگل]اگر آنها نباشد، آنها باید به تناسب خود به عنوان فرماندار این مدرسه عمل کنند

14. A classroom or school library-based test is often the only method of ensuring the suitability of software.
[ترجمه ترگمان]یک کلاس درس یا کتابخانه مبتنی بر کتابخانه تنها روش حصول اطمینان از مناسب بودن نرم افزار است
[ترجمه گوگل]یک آزمایشگاه مبتنی بر کتابخانه یا کلاس درس اغلب تنها روش تضمین مناسب بودن نرم افزار است

پیشنهاد کاربران

تناسب


شایستگی، تناسب
This latest scandal has raised doubts about his suitability for the post


کلمات دیگر: