کلمه جو
صفحه اصلی

warmly


بگرمی

انگلیسی به فارسی

بگرمی


به گرمی


انگلیسی به انگلیسی

• cordially, heartily; in an enthusiastic manner

جملات نمونه

1. he warmly seconded his daughter's efforts toward an education
با گرمی مساعی دخترش در راه تحصیل را مورد تشویق قرار می داد.

2. he commended our project warmly
او با گرمی طرح ما را مورد تایید قرار داد.

3. The reform in teaching methods is warmly welcomed by students.
[ترجمه ترگمان]این اصلاحات در روش های تدریس به گرمی از سوی دانش آموزان مورد استقبال قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]اصلاحات در روش های تدریس به شدت توسط دانش آموزان پذیرفته شده است

4. He grasped my hand and shook it warmly.
[ترجمه ترگمان]او دستم را گرفت و با گرمی آن را فشرد
[ترجمه گوگل]او دستم را گرفت و آن را گرم کرد

5. It's cold and you should cover up warmly.
[ترجمه ترگمان]هوا سرده و تو باید به گرمی سرپوش بذاری
[ترجمه گوگل]این سرد است و شما باید گرما را پوشش دهید

6. He greeted all the guests warmly as they arrived.
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد شدند، با گرمی تمام میهمانان را خوش آمد گفت
[ترجمه گوگل]او به عنوان گرمی به عنوان مهمانان به آنجا رسید

7. The audience warmly applauded when the performance came to the end.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که نمایش به پایان رسید، حضار به گرمی کف زدند
[ترجمه گوگل]تماشاگران به شدت از زمانی که عملکرد به پایان رسید، تشویق کردند

8. The visitors to the College were warmly welcomed by the Warden.
[ترجمه ترگمان]سرپرست دانش آموزان به گرمی مورد استقبال سرپرست قرار گرفت
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان کالج از طرف سرپرست به شدت مورد استقبال قرار گرفتند

9. The two men greeted one another warmly.
[ترجمه ترگمان]دو مرد با گرمی از یکدیگر استقبال کردند
[ترجمه گوگل]این دو نفر گرم یکدیگر را گرم کردند

10. He shook the warmly proffered hand.
[ترجمه ترگمان]او با گرمی دست او را فشرد
[ترجمه گوگل]دستش را گرم کرد

11. I warmly congratulated him on the marvellous achievement.
[ترجمه ترگمان]به گرمی به او تبریک گفتم
[ترجمه گوگل]من به شدت به او در موفقیت فوق العاده تبریک گفت

12. Markus has wrapped up warmly in a woolly hat.
[ترجمه ترگمان] مارکوس با گرمی تو کلاه پشمی پیچیده شده
[ترجمه گوگل]مارکوس در کلاه پشمالو گرم شده است

13. Wrap up warmly - it's bitter outside.
[ترجمه ترگمان]بیرون بپیچ به گرمی - بیرون خیلی تلخ است
[ترجمه گوگل]پیچیده را گرم کنید - در خارج از آن تلخ است

14. I smiled warmly so he wouldn't see my nervousness.
[ترجمه ترگمان]به گرمی لبخند زدم تا عصبانیت مرا ببیند
[ترجمه گوگل]من لبخند زدیم تا او نگرانی من را نمی بیند

15. Mary was saluted warmly.
[ترجمه ترگمان]مری به گرمی سلام کرد
[ترجمه گوگل]مریم گرم شد

پیشنهاد کاربران

صمیمانه، با علاقه ی قلبی


کلمات دیگر: