کلمه جو
صفحه اصلی

unchartered

انگلیسی به فارسی

unchartered


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: not officially authorized by a legal charter.

• without a charter; lawless

جملات نمونه

1. There is this degree of unknown, unchartered territory, and that makes some people nervous.
[ترجمه ترگمان]این درجه از قلمرو ناشناخته و ناشناخته وجود دارد و باعث می شود برخی افراد عصبانی شوند
[ترجمه گوگل]این سطح از قلمرو ناشناخته و غیرتجاری وجود دارد، و این باعث می شود برخی از مردم عصبی

2. For many Chinese, gyms are new and unchartered territory, so there is a need to educate people on the proper use of gym equipment and fitness regimes.
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از چینی ها، باشگاه های ورزشی ناشناخته و رسمی هستند، بنابراین نیاز به آموزش مناسب برای استفاده مناسب از تجهیزات ورزشی و رژیم های غذایی وجود دارد
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از چینی، سالن های ورزشی، قلمرو جدید و غیرشخصی هستند، بنابراین نیاز به آموزش افراد در استفاده مناسب از تجهیزات ورزشی و رژیم های تناسب اندام وجود دارد

3. This is unchartered territory for a lot of companies and many of them are just now beginning to think about their strategies and levels of involvement.
[ترجمه ترگمان]این قلمرو نقشه برداری نشده ای است برای بسیاری از شرکت ها و بسیاری از آن ها در حال حاضر شروع به فکر کردن درباره استراتژی ها و سطوح مشارکت شان می کنند
[ترجمه گوگل]این قلمرو غیرقطعی برای بسیاری از شرکت ها است و بسیاری از آنها در حال حاضر شروع به فکر کردن درباره استراتژی های خود و سطوح مشارکت می کنند

4. "This is unchartered waters. . . (inflation) may get away from us if we are not careful, " Bullard said.
[ترجمه ترگمان]بولارد می گوید: \" اگر ما مراقب نباشیم، این آب های ناشناخته هستند (تورم)ممکن است از ما دور شود \"
[ترجمه گوگل]'این آبهای غیرشاخه است بولارد گفت: 'تورم ممکن است از ما دور شود، اگر ما دقت نکنیم '

5. The Chinese people were in unchartered territory, but proved to be remarkably skilled at improvisation.
[ترجمه ترگمان]مردم چین در قلمرو نقشه برداری نشده ای بودند، اما ثابت شد که در بداهه سازی به طور قابل ملاحظه ای ماهر هستند
[ترجمه گوگل]مردم چینی در قلمرو ناحیه ای قرار داشتند، اما ثابت شده است که به طور قابل توجهی در بداهه نوازی مهارت

6. "We're sort of in unchartered territory, " Witt adds. "You don't know what is going to upset an individual or a group to see if later they will launch a cyber attack.
[ترجمه ترگمان]د ویت ادامه داد: \" ما در قلمرو نقشه برداری نشده ای هستیم، شما نمی دانید چه چیزی یک فرد یا گروهی را ناراحت می کند تا ببیند که آیا بعدا یک حمله سایبری را آغاز خواهند کرد یا خیر
[ترجمه گوگل]ویت افزود: 'ما در قلمرو ناحیه ای قرار داریم ' 'شما نمی دانید چه اتفاقی می افتد فرد یا گروه را ناراحت می کند تا ببینند آیا بعد از آن یک حمله سایبری را راه اندازی خواهند کرد

7. Indeed, we are moving through unchartered territory and we need new ways of understanding the shifting dynamics of the international landscape and our own bilateral relationship.
[ترجمه ترگمان]در واقع، ما در قلمرو نقشه برداری نشده ای حرکت می کنیم و به روش های جدیدی برای درک پویایی تغییر چشم انداز بین المللی و روابط دوجانبه خودمان نیاز داریم
[ترجمه گوگل]در حقیقت، ما از طریق قلمرو ناحیه ای حرکت می کنیم و به راه های جدیدی نیاز داریم تا درک پویایی تغییر چشم انداز بین المللی و روابط دو جانبه خود را داشته باشیم

8. We're in unchartered waters now.
[ترجمه ترگمان]ما الان در آب های unchartered هستیم
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر در آب های غیرقانونی هستیم

9. I know, It's unchartered territory.
[ترجمه ترگمان] می دونم، این سرزمین unchartered
[ترجمه گوگل]من می دانم، این منطقه قلمروی نیست

10. Outsiders have been predicting that it couldn't last ever since. The financial and economic crisis currently plaguing the globe has lead the whole world into unchartered territory.
[ترجمه ترگمان]اینگونه افراد اینگونه پیش بینی کرده اند که از آن زمان تا کنون نتوانسته اند بحران مالی و اقتصادی که در حال حاضر جهان را به ستوه آورده است، سراسر جهان را به قلمرو نقشه برداری نشده ای هدایت می کند
[ترجمه گوگل]افراد بیگانه پیش بینی کرده اند که از آن زمان تاکنون نبوده است بحران مالی و اقتصادی که در حال حاضر در جهان پنهان شده است، تمام جهان را به قلمرو ناحیه ای منجر شده است

11. Whether album number three beckons a sea change into unchartered waters remains to be seen, but for now Vampire Weekend's status as fine purveyors of guitar-orientated pop is firmly cemented.
[ترجمه ترگمان]این که آیا آلبوم شماره سه به تغییر دریا در آب های نقشه برداری شده اشاره می کند یا نه، باید دیده شود، اما در حال حاضر وضعیت آخر هفته خون آشام به عنوان حاملان مناسب پاپ با جهت گیری محکم است
[ترجمه گوگل]این که آیا شماره آلبوم سه موجب می شود که دریا به آب های غیرشخصی تبدیل شود، هنوز هم دیده می شود، اما در حال حاضر وضعیت آخر هفته های خون آشام به عنوان حامیان خوب پاپ گیتار محکم است

12. Why then has Cisco's boss taken his company into unchartered organisational waters?
[ترجمه ترگمان]چرا این رئیس شرکت سیسکو را وادار کرده است که شرکت خود را به آب های سازمانی ناشناخته تبدیل کند؟
[ترجمه گوگل]چرا رئیس سیسکو رئیس شرکت خود را به آبهای سازمانی غیرقانونی تبدیل کرد؟

13. CHICAGO (Reuters) - The Federal Reserve seems almost guaranteed to wade into unchartered waters in December and cut its benchmark lending rate below 0 percent.
[ترجمه ترگمان]شیکاگو (رویترز)- به نظر می رسد که رزرو فدرال در ماه دسامبر به آب انداخته شده و نرخ وام دهی خود را کم تر از ۰ درصد کاهش دهد
[ترجمه گوگل]چیکاگو (رویترز) - به نظر می رسد تسهیلات فدرال در ماه دسامبر تقریبا تضمین شده است که آبهای غیرشخصی را در اختیار داشته باشد و نرخ بهره وام را کمتر از 0 درصد کاهش دهد

14. Well, this season could see the club venture into unchartered territory if they are drawn against one of four teams in the third qualifying round.
[ترجمه ترگمان]خوب، این فصل می تواند ورود این باشگاه به سرزمین نقشه برداری شده را ببیند اگر آن ها علیه یکی از چهار تیم در دور سوم مقدماتی کشیده شوند
[ترجمه گوگل]خوب، در این فصل می تواند باشگاه را به قلمرو ناحیه ای متصل کند، در صورتی که آنها در برابر یکی از چهار تیم در دور سوم انتخاب شوند

پیشنهاد کاربران

شرایطی که تجربه نشده

ناشناخته، تجربه نشده




not having a charter or written constitution

ثبت نشده


کلمات دیگر: