1. A large crowd was gathered outside the studio.
[ترجمه مبینا] مردمان زیادی در بیرون استودیو بودند
[ترجمه Yaroo] افراد زیادی در بیرون استودیو بودند
[ترجمه فاطیما] جمعیت زیادی در خارج استودیو بودند
[ترجمه ترگمان]جمعیت کثیری در بیرون استودیو جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]جمعیت بزرگی در خارج از استودیو جمع آوری شد
2. The film studio is transferring to Hollywood.
[ترجمه Mobina] مردمان بسیار زیادی در بیرون استودیو بودند
[ترجمه Sanay] استودیو ی فیلم به هالیوود منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]این فیلم به هالیوود منتقل می شود
[ترجمه گوگل]استودیوی فیلم انتقال به هالیوود است
3. She was in her studio again, painting onto a large canvas.
[ترجمه mehdi] اودوباره در استودیوی خود نشسته بود و برروی یک بوم بزرگ نقاشی می کرد
[ترجمه Parham] اون خانوم دوباره در استودیوی خود روی یک بوم بزرگ نقاشی می کرد
[ترجمه ترگمان]دوباره در استودیوی خود نشسته بود و نقاشی را روی یک بوم بزرگ نقاشی می کرد
[ترجمه گوگل]او دوباره در استودیوی خود بود، نقاشی روی یک بوم بزرگ
4. The studio is midway between his aunt's old home and his cottage.
[ترجمه گلی افجه] کارگاه او بین راه خانه قدیمی عمه اش و کلبه او قرار دارد
[ترجمه ترگمان]این استودیو وسط خانه قدیمی خاله اش و خانه اوست
[ترجمه گوگل]استودیو در میان خانه قدیمی عمو و کلبه اوست
5. He has built himself a music studio.
[ترجمه زهرا] او یک استودیوی موسیقی برای خودش ساخته است.
[ترجمه رها] اوقبلا یک اتاق کار موسیقی برای خودش ساخته
[ترجمه You] قبلا خودش یک استودیوی موسیقی ساخته
[ترجمه A10a] او یک استودتودیو موسیقی، خودش ساخته.
[ترجمه ترگمان]او خودش یک استودیو موسیقی ساخته است
[ترجمه گوگل]او خودش را یک استودیوی موسیقی ساخته است
6. Just being in the studio gave her a sense of importance .
[ترجمه ترگمان]فقط بودن در استودیو به او احساس اهمیت می داد
[ترجمه گوگل]فقط بودن در استودیو به او حس حساسیت داد
7. Hemingway's studio is to the right.
[ترجمه DHP.12] استودیو همینگوی در سمت راست قرار دارد.
[ترجمه ترگمان]استودیو همینگوی در سمت راست قرار دارد
[ترجمه گوگل]استودیوی همینگویی به سمت راست است
8. The photograph was taken in a studio.
[ترجمه DHP.12] عکس در استودیو گرفته شد .
[ترجمه گلی افجه] داس در اتلیه گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]عکس در استودیو گرفته شد
[ترجمه گوگل]عکس در یک استودیو گرفته شد
9. The studio manager will cue you when it's your turn to come on.
[ترجمه ترگمان]زمانی که نوبت شماست، مدیر استودیو به شما علامت خواهد داد
[ترجمه گوگل]مدیر استودیو وقتی به نوبت شما می آید به شما اعلام می کند
10. The film studio grudgingly agreed to allow him to continue working.
[ترجمه ترگمان]استودیو فیلم با اکراه موافقت کرد که به کارش ادامه دهد
[ترجمه گوگل]استودیو فیلم به طرز ناخوشایندی موافقت کرد تا بتواند کار خود را ادامه دهد
11. Most of the scenes were filmed in a studio.
[ترجمه ترگمان]اکثر این صحنه ها در استودیو فیلمبرداری شده است
[ترجمه گوگل]اکثر صحنه ها در یک استودیو فیلم برداری شده است
12. When costs soared, the studio took fright and recalled the company from Rome.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که هزینه ها افزایش یافت، استودیو وحشت کرد و شرکت را از رم به یاد آورد
[ترجمه گوگل]هنگامی که هزینه ها افزایش یافت، استودیو فریاد زد و این شرکت را از رم فراخواند
13. Mark and his cohorts eventually emerged from the studio.
[ترجمه ترگمان]مارک و همراهانش بالاخره از استودیو بیرون آمدند
[ترجمه گوگل]مارک و همکارانش در نهایت از استودیو ظاهر شدند
14. The studio chiefs wanted a marquee name in the lead role, not some unknown.
[ترجمه ترگمان]روسای استودیو خواستار نام marquee در نقش اول بودند، نه برخی افراد ناشناس
[ترجمه گوگل]سران استودیو خواستار نامگذاری میدان در نقش اصلی، و نه برخی ناشناخته بودند
15. The general impression at the studio was that he was able.
[ترجمه ترگمان]عقیده عمومی در استودیو این بود که او می تواند
[ترجمه گوگل]تصور عمومی در استودیو این بود که او قادر بود