کلمه جو
صفحه اصلی

tanked


(امریکا- عامیانه) سیاه مست (tanked up هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

(آمریکا- عامیانه) سیاه مست (tanked up هم می‌گویند)


تانک، در تانک یامخزن جای دادن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: (slang) drunk.

• drunk, under the influence of alcohol (slang); down, inoperative due to malfunction or breakdown, out of order (computers)

جملات نمونه

1. They tanked up at the service station before taking off for the town.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که به شهر بروند، از ایستگاه سرویس بیرون رفتند
[ترجمه گوگل]آنها قبل از خروج از شهر برای ایستادن در ایستگاه ایستاده بودند

2. Frank got tanked up again last night.
[ترجمه ترگمان] فرانک \"دیشب از خواب پرید\"
[ترجمه گوگل]فرانک دوباره شب تکان داد

3. We got really tanked up on whisky and beer.
[ترجمه ترگمان] ما واقعا از ویسکی و آبجو گند زدیم
[ترجمه گوگل]ما واقعا در ویسکی و آبجو گرفتار شدیم

4. We got totally tanked on Saturday night.
[ترجمه ترگمان] شنبه شب حسابی گند زدیم
[ترجمه گوگل]ما شنبه شب به طور کامل تجمع کردیم

5. He went down the pub and got tanked up.
[ترجمه ترگمان]از میخانه پایین رفت و از آن بالا رفت
[ترجمه گوگل]او به سراغ اردو رفت و بالا رفت

6. They tanked up a great deal at dinner.
[ترجمه ترگمان]با هم سر میز شام یک معامله بزرگ انجام دادند
[ترجمه گوگل]آنها شام را با هم مقایسه کردند

7. Their idea of fun is getting tanked up on cheap beer.
[ترجمه ترگمان]ایده اونا اینه که با یه آبجو ارزون قیمت به گند کشیده بشه
[ترجمه گوگل]ایده خود را از سرگرم کننده شدن در آبجو ارزان قیمت است

8. Car buying tanked as Saturn's first car rolled off the assembly line.
[ترجمه ترگمان]خرید خودرو به عنوان اولین اتومبیل زحل از خط مونتاژ خارج شد
[ترجمه گوگل]خرید خودرو به عنوان اولین ماشین زحل، از خط مونتاژ رانده شد

9. Bill gets violent when he's tanked up.
[ترجمه ترگمان]وقتی که اون گند میزنه، \"بیل\" خشن میشه
[ترجمه گوگل]بیل خشن است زمانی که او تسلیم شده است

10. Its share price may have tanked for days afterwards, but Nintendo probably "won" this year's press conference face-off.
[ترجمه ترگمان]قیمت سهم آن ممکن است چند روز پس از آن به تعویق بیفتد، اما احتمالا \"نینتندو\" در کنفرانس مطبوعاتی امسال برنده شد
[ترجمه گوگل]قیمت سهام آن ممکن است برای چند روز پس از آن، اما نینتندو احتمالا 'برنده' کنفرانس مطبوعاتی در سال جاری است

11. Frank tanked up again last night.
[ترجمه ترگمان]فرانک \"دیشب از خواب پرید\"
[ترجمه گوگل]فرانک دوباره شب تکرار کرد

12. He was tanked up last night and went back home at midnight.
[ترجمه ترگمان]دیشب از خواب پرید و نیمه شب به خانه برگشت
[ترجمه گوگل]او شب گذشته تانک شد و در نیمه شب به خانه برگشت

13. We tanked up at the filling station.
[ترجمه ترگمان]ما تو ایستگاه پر از پر کردن گند زدیم
[ترجمه گوگل]ما در ایستگاه پمپ بنزینیم

14. Human waste was tanked underground.
[ترجمه ترگمان] ضایعات انسانی در زیر زمین خراب شد
[ترجمه گوگل]زباله های انسانی در زیر زمین قرار داشت

15. Not long after the chairman resigned, shares in the company tanked.
[ترجمه ترگمان]کمی بعد از استعفای رئیس، سهام در شرکت tanked استعفا داد
[ترجمه گوگل]مدت کوتاهی پس از استعفای رئیس، سهام در شرکت تانک

پیشنهاد کاربران

مست


کلمات دیگر: