کلمه جو
صفحه اصلی

stretching

انگلیسی به فارسی

کشش، کشیدن، بسط دادن، امتداد دادن، منبسط کردن، کش امدن، کش اوردن، کش دادن، گشاد شدن، طولانی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• act of extending; act of spreading out

دیکشنری تخصصی

[سینما] کش آوردن / کش دادن
[عمران و معماری] کش آمدن
[نساجی] کشیدن نخ
[ریاضیات] انبساط، کشش، شکل دهی انبساطی، شکل دهی کششی، منبسط کردن

جملات نمونه

1. during the years stretching ahead of us
در طی سنواتی که در پیش ما گسترده اند

2. The doctor told me to avoid bending and stretching.
[ترجمه ترگمان]دکتر بهم گفت که از خم شدن و کش رفتن خودداری کنم
[ترجمه گوگل]دکتر به من گفت برای اجتناب از خم شدن و کشش

3. Sit on the floor, stretching your legs out in front of you.
[ترجمه ترگمان]بشین روی زمین و پاهات رو جلوی خودت باز کن
[ترجمه گوگل]نشستن بر روی زمین، کشیدن پاهایتان در مقابل شما

4. Is there any way of stretching shoes?
[ترجمه ترگمان]هیچ راهی وجود نداره که کفش های stretching داشته باشه؟
[ترجمه گوگل]آیا راهی برای کشیدن کفش وجود دارد؟

5. You're stretching my patience to the limit.
[ترجمه ترگمان]تو داری صبر منو تحمل می کنی
[ترجمه گوگل]شما صبر و شکیبایی خود را به حد محدود می کشانید

6. Brushing wet hair can cause stretching and breakage.
[ترجمه آیدا عباسی] شانه زدن موهای خیس ممکن است موجب کش آمدن و شکنندگی موها شود.
[ترجمه ترگمان]مسواک زدن موهای خیس می تواند باعث ایجاد کشش و شکستگی شود
[ترجمه گوگل]رطوبت مو می تواند باعث کشش و شکستگی شود

7. Make sure no awkward stretching is required.
[ترجمه ترگمان]اطمینان حاصل کنید که کشش ناخوشایند لازم نیست
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که هیچ کشش بی دست و پا مورد نیاز است

8. The dog is stretching itself.
[ترجمه ترگمان]سگ به خود کش و قوس می دهد
[ترجمه گوگل]سگ خود کشش است

9. Liz went back into the kitchen, stretching lazily.
[ترجمه ترگمان]لیز به آشپزخانه برگشت و با بی حالی به آشپزخانه رفت
[ترجمه گوگل]لیز دوباره به آشپزخانه رفت، به طرز شلوغی کشید

10. There was a caterers'buffet stretching all around the dining room.
[ترجمه ترگمان]در اتاق ناهار خوری یک بوفه و غذا خوری جمع شده بود
[ترجمه گوگل]یک بوفه غذا در سراسر اتاق ناهار خوری وجود داشت

11. Stretching out her tired limbs, she felt the tensions of the day drain away.
[ترجمه ترگمان]اندام خسته و خسته خود را دراز کرد و تنش آن روز را احساس کرد
[ترجمه گوگل]کشش اندامهای خسته او، احساس تنشهای روز را از بین می برد

12. Stretching exercises will help your flexibility.
[ترجمه ترگمان]تمرینات کششی به انعطاف پذیری شما کمک می کند
[ترجمه گوگل]تمرینات کششی به انعطاف پذیری شما کمک می کند

13. The exercise consists of stretching and contracting the leg muscles.
[ترجمه ترگمان]این تمرین شامل کشش و انقباض ماهیچه های پای است
[ترجمه گوگل]ورزش شامل کشش و قراردادن عضلات پا است

14. "I'm so tired, " she said, yawning and stretching.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که خمیازه می کشید و خمیازه می کشید گفت: \" من خیلی خسته ام \"
[ترجمه گوگل]او گفت، 'خیلی خسته،' خمیازه کشید و کشید

15. Tendons store elastic energy by stretching and then snapping back into shape like rubber bands.
[ترجمه ترگمان]آن ها انرژی کشسانی را با کش دادن و سپس شکل دادن به شکل نوارهای لاستیکی باز می کنند
[ترجمه گوگل]طناب ها انرژی کششی را با کشش و سپس به شکل شبیه به گروه های لاستیکی باز می گرداند

پیشنهاد کاربران

ورزش های کشسانی

ورزش کشسانی

نرمش

قسمت اخر مسیر
Stretching the relationship is about failure
Because I don't live the dream and I don't have to wait for the year to come. Hopefully no problem.


تمرین کششی

تمرینات کششی

( در مورد اهداف )
چالش برانگیز
به اندازه ای دور از دسترس که برای تحقق آنها بایستی تلاش بسیار کرد ( به اصطلاح کش آمد )

[شیمی] کششی


کلمات دیگر: