کلمه جو
صفحه اصلی

multidimensional


معنی : چند بعدی، دارای ابعاد متعدد
معانی دیگر : چند بعدی، دارای ابعاد متعدد

انگلیسی به فارسی

چند بعدی، دارای ابعاد متعدد


انگلیسی به انگلیسی

• having many dimensions, of many measurements

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] چند بعدی
[ریاضیات] چندبعدی

مترادف و متضاد

چند بعدی (صفت)
multidimensional, multidimentional

دارای ابعاد متعدد (صفت)
multidimensional

جملات نمونه

1. It prefers ideas to be presented in a more complex, multi-dimensional manner.
[ترجمه ترگمان]این روش ایده هایی را ترجیح می دهد که در یک روش پیچیده تر و چند بعدی ارایه شوند
[ترجمه گوگل]این ترجیح دادن ایده ها به شیوه پیچیده تر و چند بعدی است

2. An imaginative application of multi-dimensional scaling by the statistician David Kendall serves to illustrate how widely the technique can be applied.
[ترجمه ترگمان]کاربرد خلاقانه مقیاس بندی چندبعدی توسط آماری که دیوید کندال استفاده می کند، برای نشان دادن این که چگونه این تکنیک می تواند به طور گسترده اعمال شود، به کار می رود
[ترجمه گوگل]کاربرد خیالی مقیاس چند بعدی توسط متخصص آمار دیوید کندل به منظور نشان دادن این که چگونه این روش می تواند به طور گسترده ای کاربرد داشته باشد، استفاده می شود

3. Crime is a multi-dimensional problem.
[ترجمه ترگمان]جرم یک مشکل چند بعدی است
[ترجمه گوگل]جرم یک مسئله چند بعدی است

4. Multi-dimensional scaling can help to clear the murky waters.
[ترجمه ترگمان]مقیاس بندی چند بعدی می تواند به پاک سازی آب های تیره کمک کند
[ترجمه گوگل]پوسته پوسته شدن چند بعدی می تواند آبهای تیره را پاک کند

5. A prototype is located in a multi-dimensional space with dimensions corresponding to the characteristics on which examples of the concept can vary.
[ترجمه ترگمان]یک نمونه اولیه در یک فضای چند بعدی با ابعاد متناظر با ویژگی هایی که در آن ها مثال های مفهوم می تواند متفاوت باشد، قرار دارد
[ترجمه گوگل]یک نمونه اولیه در یک فضای چند بعدی با ابعاد مربوط به ویژگی هایی است که نمونه هایی از این مفهوم می توانند متفاوت باشند

6. Some of these critiques give mono-casual, but most give multi-dimensional, explanations of the links between law and society.
[ترجمه ترگمان]برخی از این انتقادات به mono غیر عادی می دهند، اما اغلب تعاریف چند بعدی، توضیحات مربوط به پیوندهای بین قانون و جامعه را ارایه می دهند
[ترجمه گوگل]بعضی از این انتقادات به صورت یکنواخت، اما اغلب توضیحات چند بعدی، از ارتباط بین قانون و جامعه را ارائه می دهند

7. Occasionally Cooley exhibits a multi-dimensional scheme that promises to liberate the imagination for the many sides of collective life.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، کولی یک طرح چند بعدی را نشان می دهد که قول می دهد تخیل را برای بسیاری از جنبه های زندگی جمعی آزاد کند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات کوئلی یک طرح چند بعدی ای را ارائه می دهد که وعده داده است که تخیل را برای بسیاری از جانب زندگی جمعی آزاد کند

8. A multi-dimensional approach has the potential to discover and support creative processes in the local community.
[ترجمه ترگمان]یک رویکرد چند بعدی پتانسیل کشف و حمایت از فرآیندهای خلاق در جامعه محلی را دارد
[ترجمه گوگل]یک رویکرد چند بعدی دارای پتانسیل کشف و پشتیبانی از پروسه های خلاقانه در جامعه محلی است

9. First, because of its multidimensional nature, power is a complex phenomenon.
[ترجمه ترگمان]اول، به دلیل ماهیت چند بعدی آن، قدرت پدیده ای پیچیده است
[ترجمه گوگل]اول، به دلیل ماهیت چند بعدی، قدرت یک پدیده پیچیده است

10. Using hierarchical likelihood approach, the multidimensional integral is avoided, and the hierarchical likelihood function and the process of estimating model ar.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از رویکرد احتمال مراتبی، از انتگرال چندبعدی اجتناب می شود و تابع احتمال سلسله مراتبی و فرآیند برآورد مدل بکار می رود
[ترجمه گوگل]با استفاده از رویکرد احتمال خطای سلسله مراتبی، انتگرال چند بعدی از اجتناب شود، و عملکرد احتمال سلسله مراتبی و روند تخمین مدل ar

11. If the array is a multidimensional.
[ترجمه ترگمان]اگر آرایه یک چندبعدی است
[ترجمه گوگل]اگر آرایه چند بعدی باشد

12. The analysis and separation of complex samples by multidimensional liquid column chromatography are paid more attentions.
[ترجمه ترگمان]آنالیز و جداسازی نمونه های پیچیده با کروماتوگرافی ستونی مایع چندبعدی attentions بیشتری پرداخت می شود
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل جداسازی نمونه های پیچیده با استفاده از کروماتوگرافی ستون مایع چند بعدی بیشتر توجه می شود

13. Thereby, one-dimensional or multidimensional attribute of call events is displayed simultaneously through the invention.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، مشخصه یک بعدی یا چند بعدی رویداده ای فراخوانی به صورت همزمان از طریق اختراع نمایش داده می شود
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، ویژگی یک بعدی یا چند بعدی از رویدادهای تماس به طور همزمان از طریق اختراع نمایش داده می شود

14. Multidimensional data cubes are composed of base cube and other cubes aggregating on base cube.
[ترجمه ترگمان]مکعب داده چند بعدی از مکعب پایه و مکعب دیگر که روی مکعب پایه جمع می شوند تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]مکعب های داده چند بعدی از مکعب پایه و مکعب های دیگر تشکیل شده بر روی مکعب پایه تشکیل شده است

پیشنهاد کاربران

چند وجهی، چند پهلو، چند بعدی


کلمات دیگر: