جنبیده، جنبش، تکان
rocking
جنبیده، جنبش، تکان
انگلیسی به فارسی
تکان دادن، تکان نوسانی دادن، جنباندن
دیکشنری تخصصی
[برق و الکترونیک] گردش جلو و عقب کنترل تنظیمی در گیرنده سوپر هتروداین به هنگام تنظیم خازن نوسان ساز در نزدیکی انتهای کم حوزه تنظیم برای به دست آوردن تنظیم دقیق تر .
جملات نمونه
1. the rocking minaret
منار جنبان
2. the mother was rocking back and forth on the chair and cooing endearments to her child
مادر روی صندلی به عقب و جلو تاب می خورد و به آرامی قربان صدقه ی کودک خود می رفت.
پیشنهاد کاربران
لباس پوشیدن_پوشیدن
تاب خوردن
گهواره ای
اسب گهواره ای
کلمات دیگر: