کلمه جو
صفحه اصلی

agitating


معنی : مهیج
معانی دیگر : بهم زدن( بتن) عمران : بهم زدن

انگلیسی به فارسی

آشفتگی، مهیج


دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] بهمزدن

مترادف و متضاد

مهیج (صفت)
stimulant, hot-blooded, agitating, exciting, breathtaking, sensational, stimulating, fiery, excitant, racy, hair-raising

پیشنهاد کاربران

پریشان کردن، آشفته کردن


کلمات دیگر: