کلمه جو
صفحه اصلی

amphibious


معنی : ذوحیاتین، دوزیست، خاکی و ابی، دوجنسه
معانی دیگر : (جانورشناسی) دوزیستی، ذوحیات، (هواپیما و تانک و غیره) آب خاکی، قادر به حرکت در آب و خشکی، آب و خاک رو، (ارتش) وابسته به پیاده کردن قوا از راه دریا، عملیات آب خاکی، دارای دونهاد یا خاصیت یا طبیعت، دونهادی

انگلیسی به فارسی

خاکی و آبی، دوجنسه، دوزیست


دوزیستان، دوزیست، خاکی و ابی، دوجنسه، ذوحیاتین


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: amphibiously (adv.), amphibiousness (n.)
(1) تعریف: able to live both on land and in water.

(2) تعریف: able to operate on both land and water.

(3) تعریف: of or pertaining to a military assault operation involving a landing from the sea.

• able to live both on land and water (of animals); able to operate both on land and water (of vehicles, aircraft or troops)
something that is amphibious can live or function on land and in water.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] وسیله نقلیه آبی-خاکی
[آب و خاک] آبخشکی

مترادف و متضاد

ذوحیاتین (صفت)
amphibious

دوزیست (صفت)
batrachian, amphibious

خاکی و ابی (صفت)
amphibious

دوجنسه (صفت)
amphibious, androgynous

جملات نمونه

1. amphibious assault ship
ناو هجومی آب خاکی

2. amphibious force
نیروی آب خاکی

3. amphibious tank
تانک آب خاکی

4. At best the amphibious raiders might have panoramic shots from aerial reconnaissance, or be given a flight over the target beach.
[ترجمه ترگمان]در بهترین حالت ممکن است مهاجمان آبی خاکی از شناسایی هوایی عکس بگیرند و یا در ساحل هدف پرواز کنند
[ترجمه گوگل]در بهترین حالت، مهاجمان مهاجم ممکن است عکس های پانوراما از شناسایی هوایی داشته باشند یا پرواز بیشتری در ساحل هدف انجام شود

5. The amphibious assault ship Peleliu will lead the ready group, which includes the Juneau and Comstock.
[ترجمه ترگمان]کشتی حمله آبی خاکی به گروه حاضر که شامل جونو و Comstock است هدایت خواهد شد
[ترجمه گوگل]کشتی Peleliu حملات دوزبانه گروه آماده را که شامل جونو و کامستاک است، هدایت خواهد کرد

6. Dinosaurs were probably the first ancestors of amphibious reptiles and fish.
[ترجمه ترگمان]دایناسورها احتمالا اولین اجداد of و ماهی آبی بودند
[ترجمه گوگل]احتمالا دایناسورها اولین اجداد خزندگان و ماهیان دوزیستان بودند

7. Two other such joint exercises, involving marine and amphibious forces, were already scheduled to start on Aug.
[ترجمه ترگمان]دو نوع دیگر از این تمرینات مشترک، شامل نیروهای دریایی و آبی خاکی، پیش از این در ماه اوت آغاز به کار می کردند
[ترجمه گوگل]دو تمرین مشترک دیگر، شامل نیروهای دریایی و دوزیستان، پیش از این در ماه اوت آغاز شده بود

8. David Brewer, who commands amphibious ships based here.
[ترجمه ترگمان]دیوید بروئر که کشتی های آبی خاکی را در این جا مستقر می کند
[ترجمه گوگل]دیوید برور، که کشتی های دزدی دریایی را در آنجا مستقر می کند

9. The effectiveness of rapid amphibious and air-transported intervention as a deterrent to predator states had been clearly demonstrated.
[ترجمه ترگمان]اثربخشی مداخله سریع آبی خاکی و مداخله حمل و نقل هوایی به عنوان بازدارنده برای حالات شکارچی به وضوح نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]اثربخشی مداخلات سریع مهاجران و حمل و نقل هوایی به عنوان یک عامل بازدارنده برای کشورهای شکارچی به وضوح نشان داده شده است

10. Most species of frogs are amphibious.
[ترجمه ترگمان]بیشتر گونه های قورباغه ها آبی هستند
[ترجمه گوگل]اکثر گونه های قورباغه دوزیستان هستند

11. Amphibious and helicopter landings are set for June 28 and 30 along the coast at Camp Pendleton.
[ترجمه ترگمان]Amphibious و فرود بالگرد برای ۲۸ و ۳۰ ژوئن در امتداد ساحل \"کمپ پندلتون\" تنظیم شده اند
[ترجمه گوگل]فرود آمفیبو و هلیکوپتر برای 28 و 30 ژوئن در امتداد ساحل در کمپ پندلتون تنظیم شده است

12. The case for the Navy's amphibious capability was being made by events.
[ترجمه ترگمان]مورد مربوط به قابلیت آبی خاکی نیروی دریایی از طریق رویدادها انجام می شد
[ترجمه گوگل]مورد برای توانایی دوزیستان نیروی دریایی توسط وقایع ساخته شده است

13. Kappa, the amphibious river imp.
[ترجمه ترگمان]کاپا، the river دریایی
[ترجمه گوگل]کاپا، رودخانه دوزخ دریایی

14. In the greatest amphibious operation ever attempted, . . .
[ترجمه ترگمان]بهترین عمل ممکنه که تا به حال انجام داده باشه
[ترجمه گوگل]در بزرگترین عملیات دوزیستان تا کنون تلاش کرده است

اصطلاحات

amphibious assault ship

ناو هجومی آب- خاکی


amphibious force

نیروی آب- خاکی


amphibious tank

تانک آب- خاکی


پیشنهاد کاربران

دوزیست

amphibious ( علوم نظامی )
واژه مصوب: آب خاکی
تعریف: ویژگی عملیات و ادوات و تجهیزات و نفراتی که توأمان توانایی عمل در دریا و خشکی را دارند


کلمات دیگر: