کلمه جو
صفحه اصلی

bidder


معنی : پیشنهاد کننده
معانی دیگر : دستور، خواست، احضار، دعوت، (در حراج یا بازی ورق) پیشنهاد قیمت، تعیین قیمت، پیشنهاد دهنده، درخواست کننده، پیشنهاد خرید کننده

انگلیسی به فارسی

پیشنهاد(خرید) کننده، پیشنهاددهنده، درخواست‌کننده


پیشنهاد دهنده، پیشنهاد کننده


انگلیسی به انگلیسی

• one who proposes a price at a public auction
a bidder is someone who tries to buy something at an auction; items are usually sold to the highest bidder, the person who offers the most amount of money.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] پیشنهاد دهنده
[حقوق] شرکت کننده در مناقصه یا مزایده

مترادف و متضاد

پیشنهاد کننده (اسم)
bidder, proposer, mover

جملات نمونه

1. bidder
پیشنهاد دهنده،درخواست کننده

2. the highest bidder
کسی که بیشترین قیمت را پیشنهاد می کند

3. The house went to the highest bidder .
[ترجمه مرضیه] خانه به بالاترین قیمت واگذار شد.
[ترجمه ترگمان] خونه به بالاترین خریدار رفت
[ترجمه گوگل]خانه به بالاترین پیشنهاد دهنده رفت

4. The jewels will go to the highest bidder.
[ترجمه ترگمان] جواهرات به بالاترین خریدار میره
[ترجمه گوگل]جواهرات به بالاترین پیشنهاد می روند

5. The antiques will be sold to the highest bidder .
[ترجمه ترگمان]این antiques به بالاترین پیشنهاد دهنده فروخته خواهند شد
[ترجمه گوگل]عتیقه فروشی به بالاترین پیشنهاد دهنده فروخته خواهد شد

6. The worker bargained his services to the highest bidder.
[ترجمه ترگمان]کارگر، خدمات خود را به بالاترین پیشنهاد کننده پرداخت
[ترجمه گوگل]این کارگر خدمات خود را به بالاترین پیشنهاد داد

7. The painting went to the highest bidder.
[ترجمه ترگمان]نقاشی به بالاترین خریدار رفت
[ترجمه گوگل]نقاشی به بالاترین پیشنهاد رسید

8. TV franchises will be auctioned to the highest bidder.
[ترجمه ترگمان] شبکه تلویزیونی در مزایده به مزایده به مزایده برگزار میشه
[ترجمه گوگل]حق رای دادن تلویزیونی به بالاترین پیشنهاد قیمت حراج خواهد شد

9. When a house is auctioned the successful bidder must exchange contracts immediately and pay a deposit.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک خانه به حراج گذاشته می شود، پیشنهاد دهنده موفق باید فورا قراردادها را مبادله کند و یک سپرده بپردازد
[ترجمه گوگل]وقتی یک خانه در حراج گذاشته می شود، مشتری موفق باید قراردادها را بلافاصله مبادله کند و سپرده را پرداخت کند

10. This means that the bidder will lose some control over the secrecy arrangements and may face a premature announcement by the target.
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که پیشنهاد دهنده کنترل را بر ترتیبات رازداری از دست می دهد و ممکن است با اعلام پیش از موعد از سوی هدف مواجه شود
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که پیشنهاد می شود برخی از کنترل بر تسهیلات محرمانه را از دست بدهد و ممکن است با اعلام ناگهانی هدف قرار بگیرد

11. The auctioneer will make eye contact with the bidders, and often will identify the bidder by number or clothing.
[ترجمه ترگمان]دلال حراج، با شرکت کنندگان در مناقصه تماس چشمی برقرار خواهد کرد، و اغلب با شماره یا لباس پیشنهاد دهنده را اعلام خواهد کرد
[ترجمه گوگل]حراج کننده با مخاطبان تماس می گیرد و اغلب خریداران را با شماره یا لباس شناسایی می کند

12. Once the hammer has fallen, the successful bidder for a house must exchange contracts immediately and pay a deposit.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که چکش سقوط کرد، پیشنهاد کننده موفق برای یک خانه باید فورا قراردادها را مبادله کند و یک سپرده بپردازد
[ترجمه گوگل]هنگامی که چکش کاهش یافته است، خریدار موفق یک خانه باید بلافاصله مبادله کند و سپرده را پرداخت کند

13. Most notably, it bans firms from frustrating a bidder by crippling themselves with debt or swallowing poison pills.
[ترجمه ترگمان]بویژه، این کار شرکت ها را از ناامید کردن خود با کاهش بدهی یا بلعیدن قرص های زهر منع می کند
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، شرکت ها از تخفیف یک شرکت کننده توسط خودداری از بدهی یا بلعیدن قرص های سمی ممنوع است

14. The successful bidder is under a binding contract to purchase the relevant property.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد دهنده موفق تحت قرارداد الزام آور برای خرید ملک مربوطه است
[ترجمه گوگل]مشتری موفق در قرارداد اجباری برای خرید ملک مربوطه است

15. Railtrack will own the infrastructure but the successful bidder for the franchise will run the trains.
[ترجمه ترگمان]Railtrack زیرساخت خود را خواهد داشت، اما پیشنهاد دهنده موفق برای فرانشیز، قطارها را اداره خواهد کرد
[ترجمه گوگل]Railtrack زیرساخت های خود را به دست خواهد آورد، اما شرکای موفق برای حق رای دادن قطارها را اجرا خواهند کرد

پیشنهاد کاربران

مناقصه گر

خریدار، مزایده گر، مزایده کننده

پیشنهاد خرید کننده ( در مزایده . . . )

Some bidders are rumoured to have dropped out because of the cost of putting the company back on its feet

🔰Bid
۱ ) مزایده، ۲ ) مبلغ پیشنهادی در مناقصه و مزایده


کلمات دیگر: