کلمه جو
صفحه اصلی

angularity


معنی : تندی، زاویه داری، لاغری، گوشهداری
معانی دیگر : گوشه دار بودن، زاویه دار بودن

انگلیسی به فارسی

گوشه‌داری، زاویه‌داری، لاغری، تندی


زاویه دید، زاویه داری، لاغری، تندی، گوشهداری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: angularities
(1) تعریف: the quality of having an angular outline.

(2) تعریف: (pl.) sharp corners or outlines.

• stiffness, lack of grace; boniness, gauntness; angular outlines or characteristics

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] زاویه دار بودن ؛ یکی از ویژگیهای گاو های شیری .
[عمران و معماری] گوشه داربودن - گوشه داری
[زمین شناسی] گوشه دار بودن، شیب، گوشه داری
[آب و خاک] گوشه دار بودن، زاویه دار بودن

مترادف و متضاد

تندی (اسم)
acceleration, speed, velocity, rapidity, pace, rigor, pungency, celerity, acerbity, fire, acrimony, violence, angularity, virulence, heat, impetuosity, petulance, choler, kick, petulancy, discourtesy, fastness, inflammability, tempest, ginger

زاویه داری (اسم)
angularity

لاغری (اسم)
impotence, impotency, angularity, emaciation, atrophy, maceration

گوشهداری (اسم)
angularity, piquancy

جملات نمونه

1. Time dissipates to shining ether the solid angularity of facts(Ralph Waldo Emerson.
[ترجمه ترگمان]زمان از بین می رود تا به اثیر درخشانی از واقعیات (رالف والدو امرسون)تبدیل شود
[ترجمه گوگل]زمان صرفه جویی می کند تا نور اتر را نادیده می گیرد (Ralph Waldo Emerson

2. The air flow will have some variation of angularity.
[ترجمه ترگمان]جریان هوا کمی تغییر خواهد کرد
[ترجمه گوگل]جریان هوا برخی از تغییرات زاویه دار را دارد

3. Extreme deviation and angularity tolerance of butt-welded fitting size in SH3408 as per GB12459 standard.
[ترجمه ترگمان]انحراف شدید و تحمل angularity اندازه مناسب جوشکاری ته شده در SH۳۴۰۸ به عنوان استاندارد GB۱۲۴۵۹
[ترجمه گوگل]انحرافات شدید و تحمل زاویه ای اتصالات اتصالات با جوش داده شده در SH3408 به عنوان استاندارد GB12459

4. When average angularity coefficient is larger than 5%, dynamic stability of asphalt mixture enhances greatly.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ضریب angularity متوسط بزرگ تر از ۵ % است، پایداری دینامیکی مخلوط آسفالت به شدت افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]هنگامی که ضریب میانگین زاویه ای بیشتر از 5٪ باشد، ثبات پویا مخلوط آسفالت بسیار افزایش می یابد

5. In general, smaller grain size and greater angularity tend to increase the porosity while an increase in range of particle size tends to decrease porosity.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، اندازه دانه کوچک و angularity بیشتر به افزایش تخلخل تمایل دارند در حالی که افزایش در محدوده اندازه ذرات به کاهش تخلخل می انجامد
[ترجمه گوگل]به طور کلی، اندازه دانه کوچکتر و زاویه بیشتر، افزایش تخلخل را افزایش می دهد در حالی که افزایش دامنه اندازه ذرات تمایل به کاهش تخلخل

6. This principle can be extended to other angularity error evaluation.
[ترجمه ترگمان]این اصل را می توان به دیگر ارزیابی خطای angularity تعمیم داد
[ترجمه گوگل]این اصل را می توان به ارزیابی خطای دیگر زاویه ای گسترش داد

7. With the increased angularity index of the manufactured sand, the fluidity of the new mortar is becoming bad but the intensity and contractibility is improving after the hardening process.
[ترجمه ترگمان]با افزایش شاخص angularity ماسه تولید شده، جریان ملات جدید بد می شود اما شدت و contractibility پس از فرآیند سخت شدن بهبود می یابد
[ترجمه گوگل]با افزایش شاخص زاویه ای تولید شن و ماسه، سیالیت ملات جدید بدتر می شود، اما پس از سخت شدن، شدت و انقباض بهبود می یابد

8. For thermally reclaimed molding sand due to its low angularity and improved shape, more, larger area and stronger bonding-bridges are easily formed among sand grains.
[ترجمه ترگمان]برای استفاده از ماسه قالب گیری گرمایی به علت angularity کم و شکل بهبود یافته، منطقه بزرگ تر و پله ای قوی تر به راحتی در میان دانه های شنی شکل می گیرند
[ترجمه گوگل]برای شن و ماسه ریخته گری گرما به دلیل زاویه کم آن و شکل بهبود یافته، بیشتر، منطقه بزرگتر و پل های قوی تر اتصال به راحتی در میان دانه های شن و ماسه تشکیل می شود

9. The striated marks on the curve part of magazine are the marks formed by the friction between shell cases and the inner angularity of magazine's curve part during the process of bullet installation.
[ترجمه ترگمان]علامت های حک شده روی قسمت منحنی در قسمت منحنی، علامت های شکل گرفته توسط اصطکاک بین حالت های صدف و بخش درونی بالای منحنی magazine در طول فرآیند نصب گلوله هستند
[ترجمه گوگل]علامت های رشته ای در بخش منحنی مجله، علامت هایی است که از اصطکاک بین موارد پوسته و زاویه داخلی داخل بخش منحنی مجله در طی مراحل نصب گلوله تشکیل شده است

10. There is little study on the influence of coarse aggregates angularity on hot-mix asphalt properties.
[ترجمه ترگمان]مطالعه کمی در مورد تاثیر سنگ دانه های درشت بر روی خواص آسفالت با مخلوط داغ وجود دارد
[ترجمه گوگل]مطالعات کمی در مورد تاثیر زاویه بندی دانه های درشت در خواص آسفالت داغ وجود دارد

11. In order to replace traditional tests, a quantitative analysis method for coarse aggregate angularity was presented based on Digital Image Processing.
[ترجمه ترگمان]به منظور جایگزینی آزمون های سنتی، یک روش تحلیل کمی برای سنگ دانه های درشت براساس پردازش تصویر دیجیتال ارائه شد
[ترجمه گوگل]به منظور جایگزینی آزمون های سنتی، روش تجزیه و تحلیل کمی برای زاویه بندی جامد درشت بر اساس پردازش تصویر دیجیتال ارائه شده است

12. In order to replace traditional tests, a quantitative analysis method for coarse aggregate angularity was presented based on Digital Image Processing(DIP).
[ترجمه ترگمان]به منظور جایگزینی آزمون های سنتی، یک روش تحلیل کمی برای سنگ دانه های درشت براساس پردازش تصویر دیجیتال (DIP)ارائه شد
[ترجمه گوگل]برای جایگزینی آزمون های سنتی، یک روش تجزیه و تحلیل کمی برای زاویه بندی جامد درشت بر اساس پردازش تصویر دیجیتال (DIP) ارائه شده است

13. Yellow represents a triangle, express the feeling of sunshine, acuteness and angularity .
[ترجمه ترگمان]زرد نمایانگر یک مثلث است، احساس نور خورشید، تیزهوشی و angularity را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]زرد نماد یک مثلث است، احساس آفتاب، حسی و زاویه ای را بیان می کند

14. The purpose of the present study was to discribe the cardiac cross sectional anatomy and the papillary muscle length and architecture angularity.
[ترجمه ترگمان]هدف از مطالعه حاضر، discribe آناتومی مقطع قلب و طول ماهیچه papillary و angularity معماری است
[ترجمه گوگل]هدف از مطالعه حاضر، تشریح آناتومی مقطعی قلبی و طول عضلات پاپیلاری و زاویۀ معماری بود


کلمات دیگر: