کلمه جو
صفحه اصلی

chestnut


معنی : شاه بلوط، بلوط، رنگ شاه بلوطی، خرمایی
معانی دیگر : (گیاه شناسی) شاه بلوط (جنس castanea از خانواده beech)، میوه ی این درخت، چوب شاه بلوط، رجوع شود به: horse chestnut، رنگ قهوه ای قرمز فام، اسب خرمایی فام، کرند، کرنگ، پینه یا آژخ دست اسب، اسب آژخ، (امریکا - عامیانه) عبارت یا لطیفه ای که در اثر کثرت کاربرد کهنه و مبتذل شده، داستان یا آهنگ آشنا و پر کاربرد

انگلیسی به فارسی

شاه‌بلوط، بلوط، رنگ شاه بلوطی


فندق، شاه بلوط، بلوط، خرمایی، رنگ شاه بلوطی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an edible nut produced by a tree or shrub of the beech family and having a prickly shell.

(2) تعریف: any of the various trees producing this nut.

(3) تعریف: the wood of the chestnut tree.

(4) تعریف: a deep red-brown color.

(5) تعریف: a horse with a reddish brown coat, mane, and tail.

• type of tree; horse chestnut (nut from the chestnut tree); reddish-brown horse
having a reddish-brown coloring
a chestnut or a chestnut tree is a tree that produces nuts which can be eaten.
chestnuts are the reddish-brown nuts that grow on chestnut trees and which can be eaten.
something that is chestnut is reddish-brown.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] شاه بلوط
[زمین شناسی] شاه بلوط

مترادف و متضاد

شاه بلوط (اسم)
chestnut

بلوط (اسم)
chestnut, oak, glans

رنگ شاه بلوطی (صفت)
chestnut, nutbrown

خرمایی (صفت)
brown, chestnut, russet

جملات نمونه

1. an old chestnut
(لطیفه یا آهنگ یا داستان) کهنه و مبتذل

2. This chestnut pudding is a rich dessert with a festive flavour.
[ترجمه ترگمان]این پودینگ بلوط یه دسر غنی با طعم festive
[ترجمه گوگل]این پودینگ شاه بلوط یک دسر غنی با طعم های جشن است

3. Be careful—the chestnut burs can prickle your fingers.
[ترجمه ترگمان]- مواظب باش - به درخت بلوطی که می تواند fingers را تیز کند
[ترجمه گوگل]مراقب باشید - بوستان شاه بلوط می تواند انگشتانتان را خیس کند

4. The fruit is rather like a sweet chestnut.
[ترجمه ترگمان]میوه تقریبا مثل بلوط شیرین است
[ترجمه گوگل]میوه مثل یک شاه بلوط شیرین است

5. The cock's breast is tinged with chestnut.
[ترجمه ترگمان]سینه خروس از بلوط سرخ می شود
[ترجمه گوگل]پستان دیک با شاه بلوط رنگ شده است

6. Not that hoary old chestnut again.
[ترجمه ترگمان]نه آن بلوط سفید قدیمی
[ترجمه گوگل]نه این که شاه بلوط قدیمی

7. In the garden, the leaves of the horse chestnut had already fallen.
[ترجمه ترگمان]در باغ، برگ های بلوط اسب خورده بود
[ترجمه گوگل]در باغ، برگ های شاه بلوط اسب در حال حاضر افتاده است

8. We walked among the chestnut woods on the mountain slopes.
[ترجمه ترگمان]در میان درختان شاه بلوط در دامنه های کوه به راه افتادیم
[ترجمه گوگل]ما در میان جنگلهای شاه بلوط در دامنه های کوهی راه می رفتیم

9. She watched the dove soar above the chestnut trees.
[ترجمه ترگمان]به پرنده نگاه می کرد که بر فراز درختان شاه بلوط اوج گرفته بود
[ترجمه گوگل]او را تماشا کرد کبوتر بلندتر از درختان شاه بلوط است

10. We have a chestnut tree in the bottom of our garden.
[ترجمه ترگمان]در ته باغ یک درخت بلوط داریم
[ترجمه گوگل]ما یک درخت شاه بلوط در پایین باغ ما داریم

11. The dessert was a rich mixture of chestnut puree and cream.
[ترجمه ترگمان]دسر ترکیبی غنی از پوره شاه بلوط و خامه شاه بلوط بود
[ترجمه گوگل]این دسر ترکیبی غنی از پوره شاه بلوط و کرم بود

12. Isiah Chestnut, has been discharged in lieu of a court-martial.
[ترجمه ترگمان]Isiah Chestnut به جای دادگاه نظامی اخراج شده است
[ترجمه گوگل]Isiah Chestnut، به جای یک ارتش دادگاه رها شده است

13. The horse had a rich chestnut coat.
[ترجمه ترگمان]اسب یک نیم تنه بلوط غنی داشت
[ترجمه گوگل]اسب یک کت چرمی غنی داشت

a little boy with chestnut-brown hair

پسر کوچکی با موی شاه بلوطی


اصطلاحات

an old chestnut

(لطیفه یا آهنگ یا داستان) کهنه و مبتذل


chestnut-brown

قهوه‌ای مایل به قرمز، شاه بلوطی


pull someone's chestnuts out of the fire

(با زور یا حیله) کسی را وادار به انجام کار خطرناکی کردن (به ویژه اگر به سود وادارکننده باشد)


پیشنهاد کاربران

بلوط

پینه پشت پای اسب

Chestnut hair :
موهای بلوطی



کلمات دیگر: