کلمه جو
صفحه اصلی

annulus


معنی : حلقه، فضای بین دوایر متحد المرکز
معانی دیگر : بشارت دادن، مژده دادن، ایتوک دادن، نوید دادن، (عضو یا نشان یا ساختار حلقوی) چنبرک، زرفین، pl هند، دایره ای که بوسیله ءگردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد، حلقوی

انگلیسی به فارسی

(هند) دایره‌ای که به‌وسیله‌ی گردش یک دایره‌ دور محیط خود تشکیل گردد، فضای بین دایره‌های متحدالمرکز، حلقه، حلقوی


حلقه، فضای بین دوایر متحد المرکز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: annuli, annuluses
• : تعریف: a ring-shaped part, structure, or area.
مشابه: circle

• ring; ring-like object

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] تاج - حلقه
[نساجی] حلقه دایره - سطح بین دو دایره متحدالمرکز
[ریاضیات] تاج دایره، طوق، حلقه، چنبره، حلقه ی دایره

مترادف و متضاد

حلقه (اسم)
loop, ring, segment, annulus, reel, chain, hoop, vortex, wicket, gird, girdle, hank, volute, wisp, curl, cincture, convolution, earring, gyre, eyelet, facia, fascia, ferrule, grummet, handfast, whorl

فضای بین دوایر متحد المرکز (اسم)
annulus

پیشنهاد کاربران

[بیو مکانیک]: حلقه دور دریچه قلب برای اتصال به annular


کلمات دیگر: