کلمه جو
صفحه اصلی

centrifuge


معنی : ماشینکره گیری، تفکیک کردن
معانی دیگر : دستگاه مرکز گریز (با چرخش موجب جداسازی ذرات دارای چگالی مختلف می شود: مثلا ماشین کره گیری از شیر)، میانگریزه

انگلیسی به فارسی

ماشین کره‌گیری، تفکیک کردن


سانتریفیوژ، ماشینکره گیری، تفکیک کردن


انگلیسی به انگلیسی

• machine which separates substances of different densities
subject to centrifugal action, draw away from a center, spin on an axis to separate liquids
a centrifuge is a machine that uses centrifugal force to separate different substances.

اسم ( noun )
• : تعریف: a machine that uses centrifugal force to separate materials of different densities.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: centrifuges, centrifuging, centrifuged
مشتقات: centrifugation (n.)
• : تعریف: to subject to, or separate (materials of different densities) by, the action of a centrifuge.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] 1- دستگاه مرکز گریز (با چرخش موجب جداسازى ذرات داراى چگالی مختلف می شود: مثلا ماشین کره گیرى از شیر)، میانگریزه 2-تحت تاثیر نیروى مرکز گریز قرار دادن3-مرکز گریز
[عمران و معماری] دستگاه گریز از مرکز - گریز از مرکز
[نساجی] سانتریفوژ - دستگاه گریز از مرکز - سانتریفوژ کردن - آبگیری از منسوجات با روش گریز از مرکز
[ریاضیات] دستگاه مرکز گریز، گریز از مرکز
[معدن] سانتریفوژ (عمومی فرآوری)
[نفت] دستگاه گریز از مرکز
[پلیمر] مرکز گریز

مترادف و متضاد

ماشین کره گیری (اسم)
centrifuge

تفکیک کردن (فعل)
disconnect, partition, part, separate, break up, centrifuge

جملات نمونه

1. Sedimenting particles in the horizontal-head centrifuge must travel the entire length of the liquid in the tube.
[ترجمه ترگمان]ذرات Sedimenting در سانتریفیوژ در سطح افقی باید طول کل مایع درون لوله را طی کنند
[ترجمه گوگل]ذرات رسوب شده در سانتریفوژ افقی سر باید کل طول مایع را در لوله حمل کنند

2. A modern founder would probably use a centrifuge for such a complicated casting.
[ترجمه ترگمان]یک بنیانگذار جدید احتمالا از یک سانتریفیوژ برای چنین ریخته گری پیچیده استفاده می کند
[ترجمه گوگل]یک بنیانگذار مدرن احتمالا از یک سانتریفیوژ برای چنین ریخته گری پیچیده استفاده می کند

3. A planned centrifuge science facility also is in jeopardy.
[ترجمه ترگمان]یک مرکز علوم سانتریفیوژ برنامه ریزی شده نیز در خطر است
[ترجمه گوگل]یک مرکز تحقیق سانتریفیوژ نیز در معرض خطر است

4. Additionally, when a horizontal-head centrifuge stops. the tubes fall from the horizontal to the vertical position.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هنگامی که یک سانتریفیوژ سر افقی توقف می کند لوله ها از افقی به سمت عمودی افت می کنند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، زمانی که یک سانتریفوژ افقی سر متوقف شود لوله ها از سمت افقی به سمت عمودی سقوط می کنند

5. In the angle. head centrifuge, no appreciable intermixing occurs. 2
[ترجمه ترگمان]در زاویه با استفاده از سانتریفیوژ، هیچ intermixing رخ نمی دهد ۲
[ترجمه گوگل]در زاویه سانتریفیوژ سر، هیچ اختلافی قابل توجهی رخ نمی دهد 2

6. All around him he could feel the centrifuge shaking and laboring under the wildly varying loads.
[ترجمه ترگمان]هری احساس می کرد که centrifuge به طور وحشیانه می لرزد و زیر بار دیگر کار می کند
[ترجمه گوگل]در اطراف او احساس می کرد که سانتریفیوژ تکان می خورد و تحت بارهای بسیار متفاوت قرار می گرفت

7. Underfoot, the wild vibration of the centrifuge had likewise died.
[ترجمه ترگمان]underfoot، لرزش وحشی the نیز مرده بود
[ترجمه گوگل]در زیر کمر، ارتعاش وحشی سانتریفوژ نیز به همین ترتیب درگذشت

8. It was the centrifuge that yielded the last cull, a final ounce of bits of metal.
[ترجمه ترگمان]دستگاه centrifuge بود که آخرین گلچین را تحویل داد، یک اونس نهایی از قطعات فلزی
[ترجمه گوگل]این سانتریفیوژ بود که آخرین قطعه، واحد نهایی بیت از فلز را به دست آورد

9. A centrifuge with slow acceleration/deceleration and providing 200 g is desirable for handling cells made into suspensions.
[ترجمه ترگمان]یک سانتریفیوژ با شتاب \/ شتاب کم و فراهم آوردن ۲۰۰ گرم برای رسیدگی به سلول های تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]سانتریفیوژ با شتاب / کاهش سرعت و ارائه 200 گرم برای دست زدن به سلول های ساخته شده به تعلیق مطلوب است

10. Crystals from the centrifuge are dried and then conveyed to the storage silo or bagging equipment.
[ترجمه ترگمان]کریستال های از سانتریفیوژ خشک می شوند و سپس به سیلوی انبار یا تجهیزات کیسه منتقل می شوند
[ترجمه گوگل]کریستال های سانتریفیوژ خشک می شوند و سپس به سیلو ذخیره سازی یا تجهیزات بسته بندی منتقل می شوند

11. An experiment on WLZY 350 type horizontal spiral centrifuge verified its precision, insensibility to noise and applicab. . .
[ترجمه ترگمان]یک آزمایش بر روی ۳۵۰ نوع سانتریفیوژ مارپیچی افقی، دقت، insensibility به صدا و applicab را تایید کرد
[ترجمه گوگل]یک آزمایش سانتریفیوژ مارپیچ افقی WLZY 350 دارای دقت، حساسیت به نویز و کاربردی است

12. They sediment toward the bottom of the centrifuge tube at a velocity.
[ترجمه ترگمان]آن ها به سمت پایین لوله سانتریفیوژ در یک سرعت رسوب می کنند
[ترجمه گوگل]آنها به سرعت به پایین لوله سانتریفیوژ رسوب می کنند

13. Dish centrifugal separator (DCS) and Horizontal Decanter Centrifuge (HDC) are two kinds of high-speed rotating machines widely used in chemical engineering and food industry.
[ترجمه ترگمان]جداکننده گریز از مرکز (DCS)و decanter افقی Horizontal افقی (HDC)دو نوع ماشین های چرخان با سرعت بالا هستند که به طور گسترده در صنعت شیمی و مواد غذایی مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]جداساز گریز از مرکز (DCS) و سانتریفیوژ افقی دکانتر (HDC) دو نوع ماشین آلات چرخش با سرعت بالا به طور گسترده ای در صنایع شیمیایی و صنایع غذایی استفاده می شود

14. At present, horizontal vibrating centrifuge and vertical scraping centrifuge are usually used for common centrifuge of slack coal in coal preparation plant.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، سانتریفیوژ مرتعش کننده افقی و سانتریفیوژ scraping عمودی، معمولا برای centrifuge متداول از زغال سنگ شل در کارخانه آماده سازی زغال سنگ مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، سانتریفیوژ ارتعاشی افقی و سانتریفیوژ سانتریفیوژ عمودی معمولا برای سانتریفیوژ معمولی از ذغال سنگ شکسته در کارخانه زغال سنگ استفاده می شود

پیشنهاد کاربران

گریزانه

A centrifuge is a device that uses centrifugal force to separate various components of a fluid. This is achieved by spinning the fluid at high speed within a container, thereby separating fluids of different densities or liquids from solids
گریز از مرکز



Centrifugal force : نیروی گریز از مرکز

centrifuge ( شیمی )
واژه مصوب: گریزانه
تعریف: دستگاهی برای جدا کردن رسوب از مایع


کلمات دیگر: