کلمه جو
صفحه اصلی

aluminum


معنی : فلز الومینیوم، الومینیوم بنام اختصاری، مربوط به الومینیوم
معانی دیگر : آلومینیم (عنصر فلزی - نشان: al، شماره ی اتمی: 13، چگالی: 2/698، نقطه ی گداز: 660/2c، نقطه ی جوش: 2494c، وزن اتمی: 26/8915)، aluminium : فلز الومینیوم، الومینیوم بنام اختصاری al

انگلیسی به فارسی

( aluminium =) فلز الومینیوم، الومینیوم بنام اختصاری ( Al )


آلومینیوم، فلز الومینیوم، الومینیوم بنام اختصاری، مربوط به الومینیوم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a chemical element that has thirteen protons in each nucleus, occurs commonly in ores such as bauxite, and in pure form is a strong lightweight corrosion-resistant silvery metal with many industrial uses. (symbol: Al)

- Aluminum is the primary metal used in the body of most cars.
[ترجمه ترگمان] آلومینیوم اولین فلزی است که در بدنه اغلب ماشین ها مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل] آلومینیوم فلز اصلی است که در بسیاری از اتومبیل ها استفاده می شود
- Many kitchen items tend to be made of aluminum, such as measuring cups, mixing bowls, colanders, and baking sheets.
[ترجمه ترگمان] بسیاری از موارد آشپزخانه از آلومینیوم مانند اندازه گیری فنجان ها، کاسه های ترکیبی، colanders و ورقه های چوب ساخته می شوند
[ترجمه گوگل] بسیاری از وسایل آشپزخانه از آلومینیوم ساخته شده اند، مانند اندازه گیری فنجان، مخلوط کردن کاسه ها، چاشنی ها و ورق های پخت

• malleable silvery metallic element used in alloys and in the manufacture of lightweight objects (chemistry)
aluminum is the same as aluminium; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] آلومینیم - عنصر فلزی - آلومینیمی، ساخته شده از آلومینیم - در انگلیس می نویسندaluminium
[عمران و معماری] آلومینیوم
[برق و الکترونیک] آلومینیوم

مترادف و متضاد

فلز الومینیوم (اسم)
aluminum, aluminium

الومینیوم بنام اختصاری (اسم)
aluminum, aluminium

مربوط به الومینیوم (صفت)
aluminum, aluminium

جملات نمونه

1. telescoping aluminum tubes
لوله های آلومینیمی که در هم فرو می روند

2. to recycle aluminum cans
قوطی های آلومینیم را بازیابی کردن

3. The new building has aluminum siding and roofing.
[ترجمه ترگمان]ساختمان جدید دارای جانبداری از آلومینیوم و پشت بام است
[ترجمه گوگل]ساختمان جدید دارای سایدینگ و سقف آلومینیومی است

4. Aluminum is a kind of metal.
[ترجمه ترگمان]آلومینیوم یه نوع فلز هست
[ترجمه گوگل]آلومینیوم یک نوع فلز است

5. Walt lives by collecting and selling aluminum cans and other stuff he finds on the street.
[ترجمه ترگمان]والت دیزنی با جمع کردن و فروختن قوطی های آلومینیوم و چیزهای دیگری که در خیابان پیدا می کند زندگی می کند
[ترجمه گوگل]والت با جمع آوری و فروش قوطی های آلومینیومی و موارد دیگر او در خیابان زندگی می کند

6. Remove turkey from oven and cover with aluminum foil for 15 to 20 minutes before carving.
[ترجمه ترگمان]بوقلمون را از فر بردارید و با فویل آلومینیومی برای ۱۵ تا ۲۰ دقیقه قبل از حکاکی، آن را بپوشانید
[ترجمه گوگل]بوقلمون را از اجاق بریزید و با فویل آلومینیومی بپاشید تا 15 تا 20 دقیقه قبل از حک کردن

7. Meanwhile, aluminum manufacturers were working overtime to supply the armament industry.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، تولید کنندگان آلومینیوم برای تامین صنایع تسلیحاتی در وقت اضافه کار می کردند
[ترجمه گوگل]در عین حال، تولید کنندگان آلومینیوم برای تأمین صنعت صنایع دستی کار می کردند

8. Somebody had procured an aluminum bat, and the traditional thwack surrendered to a whistling hum.
[ترجمه ترگمان]یک نفر چوب بیسبال به دست آورده بود و the سنتی را که سوت می زد، تسلیم کرده بود
[ترجمه گوگل]کسی دستگیره آلومینیومی را خریداری کرده بود و سقفی سنتی به صدای سوت زدن تسلیم شد

9. Cover terrine mold with aluminum foil and place mold in baking pan.
[ترجمه ترگمان]قالب terrine را با فویل آلومینیوم بپوشانید و قالب را در ماهی تابه بریزید
[ترجمه گوگل]قالب تورتین را با فویل آلومینیومی مخلوط کنید و قالب را در تابه بپوشانید

10. Cut four sheets of heavy duty aluminum foil into 8-inch squares.
[ترجمه ترگمان]چهار ورق ورقه آلومینیومی از عوارض سنگین را به مربع های ۸ اینچی ببرید
[ترجمه گوگل]چهار ورق فویل آلومینیوم سنگین را به مربع های 8 اینچ بریزید

11. The manufacture of aluminum as a commercial product requires enormous quantities of electric power.
[ترجمه ترگمان]تولید آلومینیوم به عنوان یک محصول تجاری نیازمند مقادیر زیادی از توان الکتریکی است
[ترجمه گوگل]تولید آلومینیوم به عنوان یک محصول تجاری نیازمند مقدار زیادی انرژی الکتریکی است

12. Ms. Goodman ascended a 10-foot aluminum ladder to the roof.
[ترجمه ترگمان]خانم گودمن از یک نردبان ۱۰ ۱۰ فوتی به پشت بام بالا رفت
[ترجمه گوگل]خانم گودمن یک نردبان آلومینیومی 10 پا رو به سقف گذاشت

13. CutRite was a leap in convenience, but aluminum foil carried wrapping to another level.
[ترجمه ترگمان]CutRite یک جهش در راحتی بود، اما فویل آلومینیوم بسته به سطح دیگر بود
[ترجمه گوگل]CutRite یک شتاب در راحتی بود، اما فویل آلومینیومی در سطح دیگری قرار داشت

14. Then, I switched to old, soft aluminum, milled from a single block.
[ترجمه ترگمان]سپس با استفاده از آلومینیوم سبک و نرم را عوض کردم
[ترجمه گوگل]سپس من به آلومینیوم نرم، آلومینیومی قدیمی تبدیل شدم که از یک بلوک منفرد خرد شده بود


کلمات دیگر: