1. chafe at the bit
برآشفتن،به خود پیچیدن،کلافه شدن
2. in a chafe
با کمال خشم،در حال غضب
3. the prime minister in a chafe sent for him
نخست وزیر با عصبانیت دنبال او فرستاد.
4. Young people often chafe under the yoke of parental control.
[ترجمه ترگمان]جوانان اغلب زیر یوغ کنترل والدین قضاوت می کنند
[ترجمه گوگل]جوانان اغلب تحت کنترل کنترل والدین می مانند
5. I see him chafe and fret at every pore.
[ترجمه ترگمان]می بینم که او عصبانی می شود و از همه pore عصبانی می شود
[ترجمه گوگل]من او را می بینم و در هر خلسه دلم می گیرد
6. His wrists began to chafe against the cloth strips binding them.
[ترجمه ترگمان]مچ دستش شروع کرد به شکایت کردن از نوارهای پارچه ای که آن ها را به هم پیوند می داد
[ترجمه گوگل]مچ دستش در برابر نوارهای پارچه ای که آنها را به هم متصل می کرد، دلمشغولی می کرد
7. He does, however, chafe at descriptions of him as a slow-growth advocate.
[ترجمه ترگمان]با این حال، او از توصیف او به عنوان یک حامی رشد کند شکایت می کند
[ترجمه گوگل]با این حال، او در توضیحات او به عنوان یک مدافع رشد آهسته دلسرد می شود
8. Pundits and scientists chafe at regulations that hamper their creativity and the direction of their research.
[ترجمه ترگمان]Pundits و دانشمندان در حال شکایت از مقرراتی هستند که خلاقیت آن ها و مسیر تحقیقات آن ها را مختل می کنند
[ترجمه گوگل]معاونان و دانشمندان در قوانینی که خلاقیت و جهت تحقیقاتشان را مختل می کنند، دلسرد می شوند
9. He rarely uses suspenders, since they may chafe him.
[ترجمه ترگمان]به ندرت از بند شلوارش استفاده می کند، چون ممکن است از او شکایت کنند
[ترجمه گوگل]او به ندرت از کیسه های باریک استفاده می کند، زیرا ممکن است او را ناراحت کند
10. The foaming waves chafe against the rocky shore.
[ترجمه ترگمان]امواج کف آلود بر روی ساحل صخره ای سرخ می شوند
[ترجمه گوگل]امواج فوم در برابر ساحل سنگی
11. A stiff collar may chafe your neck.
[ترجمه ترگمان]ممکنه یقه تو یقه تو رو ببنده
[ترجمه گوگل]یک یقه سخت ممکن است گردن شما را لرزاند
12. He had a nasty chafe on his knee.
[ترجمه ترگمان]صورتش داغ شده بود
[ترجمه گوگل]او در کمر درد زانو زد
13. He would not chafe at the absence of routine chores.
[ترجمه ترگمان]از غیبت کاره ای روزمره ناراحت نمی شد
[ترجمه گوگل]او در غیاب کارهای روزمره چیره نمی شود
14. Hardworking, honest citizens chafe at corrupt officials who treat them with contempt and get rich quick.
[ترجمه ترگمان]شهروندان شریف و شریف از مقامات فاسد شکایت می کنند که با تحقیر رفتار می کنند و سریعا ثروتمند می شوند
[ترجمه گوگل]کار سخت و طاقت فرسا، شهروندان صادقانه در مقامات فاسد که با تحقیر و تحقیر و سرزنش سریع سر و کار دارند، دلهره آور هستند
15. She must suspect, and guess, and chafe, and bear it all alone.
[ترجمه ترگمان]او باید مظنون باشد و از او خواستگاری کند و خودش را به تنهایی تحمل کند
[ترجمه گوگل]او باید مشکوک، و حدس بزند، و چاق، و تنها آن را تحمل کند