کلمه جو
صفحه اصلی

cent


معنی : در صد، یک صدم دلار
معانی دیگر : سنت (واحد پول خرد در امریکا که برابر است با یک صدم دلار و علامت اختصاری آن c است) (penny هم می گویند)، مخفف: قرن، قرن ها، یک صدم، سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است

انگلیسی به فارسی

درصد، یک صدم، سنت که معادل یک صدم دلار آمریکایی است


سنت، در صد، یک صدم دلار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a monetary unit of numerous countries, including the United States and Canada; a hundredth part of certain currencies.

(2) تعریف: see sen

• unit of currency
a cent is a small unit of money in many countries, worth one hundredth of the main unit.
cent- or centi- is sometimes used at the beginning of nouns or adjectives that have `one hundred' as part of their meaning.
cent- is used at the beginning of nouns referring to measurements or units of money that are a one-hundredth part of other measurements or units of money.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] مرکز گرانش
[نساجی] سنت - یکصدم دلار آمریکا
[ریاضیات] پیشوند به معنی صد

مترادف و متضاد

در صد (اسم)
cent, percentage, percent

یک صدم دلار (اسم)
cent

جملات نمونه

1. a cent is a hundredth part of a dollar
یک سنت یک صدم دلار است.

2. he begrudges her every cent
از دادن یک شاهی به او مضایقه می کند.

3. not give a red cent
یک غاز هم ندادن،یک پول سیاه هم ندادن

4. not worth a red cent
یک غاز هم نیارزیدن،یک پول سیاه هم ارزش نداشتن

5. my income is taxed at 30 per cent
سی در صد مالیات از در آمد من کسر می شود.

6. Growth will accelerate to 9 per cent next year.
[ترجمه ترگمان]رشد به ۹ درصد در سال آینده افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]رشد سال آینده به 9 درصد افزایش خواهد یافت

7. Most restaurants add a 10 per cent service charge.
[ترجمه ترگمان]اکثر رستوران ها هزینه خدمات ۱۰ درصد را اضافه می کنند
[ترجمه گوگل]بیشتر رستوران ها 10 درصد هزینه خدمات را اضافه می کنند

8. He was treated in hospital for 60 per cent burns.
[ترجمه ترگمان]او برای ۶۰ درصد سوختگی در بیمارستان درمان شد
[ترجمه گوگل]او در بیمارستان برای 60 درصد سوختگی درمان شده بود

9. Sales rose by nought point four per cent last month.
[ترجمه ترگمان]فروش در ماه گذشته به میزان ۴ درصد افزایش یافت
[ترجمه گوگل]فروش در ماه گذشته 4 درصد افزایش یافت

10. You must allow for five per cent wastage in transit.
[ترجمه ترگمان]شما باید در هنگام انتقال ۵ درصد کاهش داشته باشید
[ترجمه گوگل]شما باید برای حمل و نقل 5 درصد تلفات را مجاز کنید

11. The stiff entrance examination removes 60 per cent of prospective students.
[ترجمه ترگمان]بررسی ورودی سفت ۶۰ درصد از دانشجویان آینده را از بین می برد
[ترجمه گوگل]آزمون ورودی سخت، 60 درصد دانشجویان آینده نگر را حذف می کند

12. Customs and excise receipts rose 5 per cent.
[ترجمه ترگمان]درآمد گمرک و گمرک ۵ درصد افزایش یافت
[ترجمه گوگل]رسید گمرک و مالیات غیر مستقیم 5 درصد افزایش یافت

13. About 68 per cent of illegitimate births were jointly registered by both parents.
[ترجمه ترگمان]حدود ۶۸ درصد از زایمان های غیرقانونی به طور مشترک توسط هر دو پدر و مادر ثبت شدند
[ترجمه گوگل]حدودا 68 درصد از تولدها غیرقانونی به طور مشترک توسط هر دو والدین ثبت شده است

14. 74 per cent of teachers found the paperwork was unmanageable.
[ترجمه ترگمان]۷۴ درصد از معلمان کاره ای اداری را مهار کردند
[ترجمه گوگل]74 درصد از معلمان دریافتند که کارنامه غیر قابل کنترل است

15. He suffered third-degree burns over 98 per cent of his body.
[ترجمه ترگمان]او دچار سوختگی های درجه سوم در بیش از ۹۸ درصد از بدنش شد
[ترجمه گوگل]او بیش از 98 درصد بدن او سوختگی سوم را تجربه کرده است

16. The objective would be to recycle 98 per cent of domestic waste.
[ترجمه ترگمان]هدف بازیافت ۹۸ درصد اتلاف داخلی است
[ترجمه گوگل]هدف این است که 98 درصد زباله های خانگی را بازیافت

17. Poor families spend about 80 to 90 per cent of their income on food.
[ترجمه ترگمان]خانواده های فقیر ۸۰ تا ۹۰ درصد از درآمد خود را صرف غذا می کنند
[ترجمه گوگل]خانواده های فقیر حدود 80 تا 90 درصد درآمد خود را در مورد غذا صرف می کنند

You owe six cents.

تو شش سنت بدهکاری.


پیشنهاد کاربران

cent = یک صدم دلار
. cent = مخفف کلمه century به معنی قرن
( توجه:اگر بعد از کلمه سِنت، نقطه ( . ) بیاید، همانند کلمه دوم، مخفف کلمه century است
و اگر بدون نقطه بیاید، همانند کلمه اول، به معنی یک صدم دلار یا یک صدم یورو است )

Cent = 100




کلمات دیگر: