کلمه جو
صفحه اصلی

cellar


معنی : انبار، زیر زمین، سرداب، جای شراب انداختن، گودال سرچاه، پیش چاه
معانی دیگر : شراب انبار شده در سرداب، موجودی شراب، (در خانه و غیره) زیر زمین، گریچ (basement هم می گویند)، سردابه، دخمه، انبار شراب (در سرداب)، شرابخانه (زیر زمینی)، در سرداب انبار کردن

انگلیسی به فارسی

زیرزمین، سرداب، انبار، جای شراب انداختن، گودال سرچاه، پیش چاه


انبار، سرداب، زیر زمین، جای شراب انداختن، گودال سرچاه، پیش چاه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a room or rooms wholly or partly underground and usu. beneath a building; basement.
مترادف: basement
مشابه: crawlspace, crypt, downstairs, root cellar, storm cellar, subbasement, vault

(2) تعریف: a storage room for wines.
مترادف: cave, wine cellar

(3) تعریف: (informal) the position of an athletic team that is last in the league standings.

- The team was in the cellar all season.
[ترجمه نرگس] تیم در طول فصل در رتبه آخر بود
[ترجمه ترگمان] تیم در تمام فصل در زیرزمین بود
[ترجمه گوگل] این تیم تمام فصل در انبار بود
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cellars, cellaring, cellared
• : تعریف: to store in a cellar.
مشابه: cache, cavern, chamber, hoard, squirrel away, stash, stock, stockpile, store, stow

• basement, underground room; wine cellar
a cellar is a room underneath a building, often used for storing things in.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] سرداب - زیرزمین - زیرزمینی

مترادف و متضاد

انبار (اسم)
lodge, store, agglomeration, tender, seraglio, cellar, storeroom, storehouse, repository, arsenal, garner, depot, sluice, repertory, clearing house, depository, thesaurus, entrepot, stockroom, godown

زیر زمین (اسم)
cellar, basement, underground, subbasement

سرداب (اسم)
cellar, basement, hypogeum

جای شراب انداختن (اسم)
cellar

گودال سرچاه (اسم)
cellar

پیش چاه (اسم)
cellar

underground story of building


Synonyms: apartment, basement, subbasement, subterrane, underground room, vault


Antonyms: attic


جملات نمونه

1. a cellar depleted by festivity
موجودی شراب که به خاطر عیش و نوش تحلیل رفته است

2. the cellar door creaked open
در سردابه جیرونگ کنان باز شد.

3. the cellar
(عامیانه - در مورد رده بندی فرد یا گروه در مسابقات) مرتبه ی آخر

4. a mousy cellar
زیرزمین پر از موش

5. the tunnel elbowed and we were in a large cellar
تونل پیچید و ما وارد سردابه ی بزرگی شدیم.

6. We went downstairs from the kitchen to the cellar.
[ترجمه ترگمان]از آشپزخانه به طبقه پایین رفتیم
[ترجمه گوگل]ما از آشپزخانه به زیرزمین رفتیم

7. The little girl hid away in the cellar.
[ترجمه ترگمان]دختر کوچک در سرداب پنهان شد
[ترجمه گوگل]دختر کوچک در انبار مخفی شده بود

8. The stench of the cellar filled my nostrils.
[ترجمه ترگمان]بوی گند سرداب مشامم را پر کرده بود
[ترجمه گوگل]لبخند انبوهی از سوراخ بینی من را پر کرد

9. We had to fumigate the cellar to get rid of cockroaches.
[ترجمه ترگمان]مجبور بودیم سرداب را fumigate کنیم تا از شر سوسک خلاص شویم
[ترجمه گوگل]ما مجبور بودیم انبار را برای تخریب سوسکها بمالیم

10. He filched a bottle of wine from the cellar.
[ترجمه ترگمان]یک بطری شراب از زیرزمین دزدیده بود
[ترجمه گوگل]او یک بطری شراب را از انبار گذاشت

11. There's room in the cellar to store unused furniture and what have you.
[ترجمه ترگمان]یک اتاق تو زیرزمین هست که مبلمان نداره و تو چی داری
[ترجمه گوگل]اتاق انبار در انبار برای نگهداری از مبلمان استفاده نشده و شما چه چیزی را دارید

12. The noise fetched him from the cellar.
[ترجمه ترگمان]سر و صدا او را از زیرزمین بیرون آورد
[ترجمه گوگل]سر و صدا او را از انبار آورد

13. This wine cellar stays at an even temperature all year round.
[ترجمه ترگمان]این سرداب شراب تمام سال را زیر دمای هوا قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این یخچال شراب در تمام طول سال با دمای پایینی باقی می ماند

14. She descended into a cellar.
[ترجمه ترگمان]او در یک سرداب پایین آمد
[ترجمه گوگل]او به یک انبار فرود آمد

15. Water had started to leak into the cellar.
[ترجمه ترگمان]آب شروع به سوراخ شدن در زیرزمین کرده بود
[ترجمه گوگل]آب شروع به نشت کردن در انبار کرد

a cellar depleted by festivity

موجودی شراب که به‌دلیل عیش و نوش تحلیل رفته است


اصطلاحات

the cellar

(عامیانه - در مورد رده‌بندی فرد یا گروه در مسابقات) مرتبه‌ی آخر


پیشنهاد کاربران

زیر زمین
انبار

زیرزمین ساختمان یا قسمتی از زیرزمین که پنجره ندارد و بعنوان انباری استفاده میشود ( به مثال دقت کنید )
I've converted the basement into a separate one - bedroom flat, and a cellar to store things



کلمات دیگر: