1. a berth as chief engineer on a ship
شغل سرمهندسی کشتی
2. give a wide berth to
دوری کردن از،فاصله گرفتن
3. We had to berth our ship without the aid of tugboats.
[ترجمه ترگمان]ما مجبور شدیم بدون کمک of به کشتی ما پناه ببریم
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم کشتی ما را بدون کمک امدادگران کشتی بگذاریم
4. Each passenger slept on the berth allotted to him.
[ترجمه ترگمان]هر مسافر روی تخت نزدیک او خوابیده بود
[ترجمه گوگل]هر مسافر در ساحل خوابید تا به او اختصاص یابد
5. She gives showbiz parties a wide berth.
[ترجمه ترگمان]او به احزاب نمایشی یک اسکله بزرگ می دهد
[ترجمه گوگل]او می دهد اجسام نمایشگاه را یک اسکله وسیع می کند
6. Goldring booked a berth on the first boat he could.
[ترجمه ترگمان]او برای اولین کشتی یک کشتی رزرو کرده بود
[ترجمه گوگل]گلگریگ اسکیت را در اولین قایق که می توانست بپوشاند
7. He gave the dog a wide berth.
[ترجمه ترگمان]به سگ جا خالی داد
[ترجمه گوگل]او سگ را به بزرگی سوار کرد
8. People shuffle past, giving us a wide berth.
[ترجمه ترگمان]مردم از کنار آن ها عبور می کنند و به ما یک تخت بزرگ می دهند
[ترجمه گوگل]مردم از هم دور می شوند، به ما اجازه می دهد که در کنار یکدیگر قرار بگیرند
9. Take away the berth, and the drive would still be there.
[ترجمه ترگمان]کشتی را از اینجا ببرید، کالسکه باز هم آنجا خواهد بود
[ترجمه گوگل]اسکله را بردارید و درایو همچنان در آنجا قرار دارد
10. To this end the workshop at No. 4 Berth, Southampton Docks was being expanded.
[ترجمه ترگمان]این کارگاه در شماره ۴ Berth، Southampton Docks گسترش یافت
[ترجمه گوگل]برای این منظور، کارگاه آموزشی شماره 4 در محل، ساوتهمپتون اسکله گسترش یافت
11. A large double berth dominates the centre of the full width after cabin.
[ترجمه ترگمان]یک اسکله دوتایی بزرگ بر مرکز عرض کامل بعد از کابین کنترل می شود
[ترجمه گوگل]طول دوچرخه بزرگ در مرکز عرض کامل پس از کابین قرار دارد
12. Justin has an upper berth on one of two sets of bunk beds that take up most of the tiny room.
[ترجمه ترگمان]ژوستن روی یکی از دو ردیف تخت سفری قرار دارد که بیشتر اتاق را اشغال می کند
[ترجمه گوگل]جاستین دارای یک اسکله بالایی در یکی از دو مجموعه از تخت های تخت دو نفره است که بیشترین اتاق کوچک را می گیرد
13. Length of quay at the discharge berth measures 130 metres.
[ترجمه ترگمان]طول اسکله در اسکله تخلیه، ۱۳۰ متر است
[ترجمه گوگل]طول اسکله در محل تردد 130 متر است
14. Sandie gives her a wide berth.
[ترجمه ترگمان]sandie به او یک تخت بزرگ می دهد
[ترجمه گوگل]سندی به او می دهد تا یک اسکله گسترده داشته باشد
15. Passers-by gave her a wide berth.
[ترجمه ترگمان]Passers به او یک تخت بزرگ داده اند
[ترجمه گوگل]گذرگاه ها به وسیله ی یک اسکله وسیع به او داد