کلمه جو
صفحه اصلی

afforestation


جنگل سازی، تبدیل بجنگل یاشکارگاه

انگلیسی به فارسی

جنگل‌سازی ،تبدیل به جنگل یا شکارگاه، درختکاری


جنگل زراعی


انگلیسی به انگلیسی

• act of turning bare land into forest
afforestation is the practice of planting large numbers of trees on bare land.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] جنگلکاری
[زمین شناسی] احداث جنگل ،جنگل سازی
[آب و خاک] جنگل کاری

جملات نمونه

1. Since the Sixties, afforestation has changed the Welsh countryside.
[ترجمه ترگمان]از زمان the، جنگلکاری کشور ولز را تغییر داده است
[ترجمه گوگل]از دهه شصت، جنگل زدایی حومه ویلز را تغییر داده است

2. Some of the changes are the result of afforestation and reservoir construction so that not every change is attributable to agricultural development.
[ترجمه ترگمان]برخی از این تغییرات ناشی از جنگلکاری و ساخت وساز ذخایر هستند، به طوری که هر تغییری به توسعه کشاورزی مربوط نمی شود
[ترجمه گوگل]بعضی از این تغییرات در نتیجه جنگل زدایی و ساخت مخزن است، به طوری که هر تغییری نمی تواند به توسعه کشاورزی منجر شود

3. Apart from the effects of afforestation and reforestation on flora and fauna, there are other environmental implications.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر اثرات جنگلکاری و احیای جنگل بر روی گیاهان و حیوانات، سایر مفاهیم زیست محیطی نیز وجود دارند
[ترجمه گوگل]به غیر از اثرات جنگل زدن و جنگل زدایی در فلور و جانوران، دیگر اثرات زیست محیطی وجود دارد

4. Like forest manipulation, afforestation also modifies the environment and must thus be regarded as a significant agent of environmental change.
[ترجمه ترگمان]همانند دستکاری های جنگل، جنگلکاری باید محیط را تغییر دهد و بنابراین باید بعنوان عامل مهمی از تغییرات محیطی در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]همچون جنگل زدایی، جنگل نیز محیط را تغییر می دهد و بنابراین باید به عنوان عامل مهم تغییرات محیطی در نظر گرفته شود

5. Both forest management and afforestation are responsible for direct and indirect environmental change.
[ترجمه ترگمان]هر دو مدیریت جنگل و جنگلکاری مسئول تغییرات محیطی مستقیم و غیرمستقیم هستند
[ترجمه گوگل]هر دو جنگلداری و جنگلداری مسئول تغییرات محیطی مستقیم و غیرمستقیم هستند

6. Garden City won the provincial title afforestation in the province, was awarded the advanced counties.
[ترجمه ترگمان]گاردن سیتی، به عنوان مرکز جنگلکاری در این استان، در این استان برنده شد و به کشورهای پیشرفته اهدا گردید
[ترجمه گوگل]باغ سیتی در جنگل های استان نامگذاری شد و استان های پیشرفته را به خود اختصاص داد

7. Ornamental hydrophyte is an indispensable material for afforestation, beautification and purification of waterscape and also a main element in making up gardening waterscape.
[ترجمه ترگمان]Ornamental hydrophyte یک ماده ضروری برای جنگلکاری، زیباسازی و خالص سازی of و همچنین یک عنصر اصلی در ساخت waterscape باغبانی است
[ترجمه گوگل]هیدروفیت زینتی یک ماده ضروری برای جنگل زدایی، زیبایی و تصفیه آبهای سطحی و همچنین یک عنصر اصلی در ساخت باغ آبزی است

8. The afforestation survived rate and saved rate are the biggest in virescence flat and smallest in pensile stone plant holes among different vegetation restoration measures.
[ترجمه ترگمان]میزان جنگلکاری شده و نرخ پس انداز، بزرگ ترین جنگلکاری است که در زمین های مسطح virescence و کوچک ترین دره سنگی در میان تدابیر بازیابی پوشش گیاهی مختلف، بیش ترین میزان را دارد
[ترجمه گوگل]نرخ زنده مانده از جنگل و میزان ذخیره شده بزرگترین در گیاهان و گیاهان کوچکتر در حفره های سنگ گیاهان سنگی در بین اقدامات احیاء گیاهان است

9. Afforestation and ecological projects have been launched steadily.
[ترجمه ترگمان]پروژه های اکولوژیکی و اکولوژیکی به طور پیوسته راه اندازی شده اند
[ترجمه گوگل]پروژه های جنگلی و زیست محیطی به طور پیوسته راه اندازی شده است

10. The newly increased area fenced off for afforestation is 059 million hectares.
[ترجمه ترگمان]محوطه تازه افزایش داده شده برای جنگلکاری، ۰۵۹ میلیون هکتار است
[ترجمه گوگل]منطقه تازه ای که برای جنگل زدن احاطه شده است 059 میلیون هکتار است

11. Quercus variabilis is an important tree species for afforestation, which have great economic value.
[ترجمه ترگمان]quercus variabilis یک گونه درختی مهم برای جنگلکاری است، که دارای ارزش اقتصادی بالایی است
[ترجمه گوگل]Quercus variabilis یک گونه مهم درخت برای جنگل سازی است که ارزش اقتصادی بالایی دارند

12. Prescription was made on demand of afforestation program quality management, information system structure, database structure and optimal language tool for program composition.
[ترجمه ترگمان]تجویز نیاز به مدیریت کیفیت برنامه جنگلکاری، ساختار سیستم اطلاعاتی، ساختار پایگاه داده و ابزار زبان بهینه برای ترکیب برنامه صورت گرفت
[ترجمه گوگل]نسخه بر اساس تقاضای برنامه مدیریت کیفیت جنگلداری، ساختار سیستم اطلاعات، ساختار پایگاه داده و ابزار زبان بهینه برای ترکیب برنامه ساخته شد

13. -- Achievements have been made in afforestation.
[ترجمه ترگمان]موفقیت ها در جنگلکاری انجام شده
[ترجمه گوگل]- دستاورد ها در جنگل زراعی ساخته شده است

14. The afforestation, the beautified environment, the advocation nature, has become the cosmopolis to walk the sustainable road's mutual recognition and the practical action.
[ترجمه ترگمان]جنگلکاری، محیط زیبا، طبیعت advocation، تبدیل به the شده است تا به رسمیت شناختن متقابل راه پایدار و عمل عملی گام بردارد
[ترجمه گوگل]جنگل زدایی، محیط زیبایی، طبیعت دفاع، به جهان شناسی تبدیل شده است تا به رسمیت شناختن روابط پایدار و عملی عمل بپردازد

15. Pushing forward urban afforestation and beautification?
[ترجمه ترگمان]با فشار به سمت جلو و زیباسازی شهری؟
[ترجمه گوگل]جلوگیری از جنگل زدایی و زیبایی شهری؟

پیشنهاد کاربران

afforestation ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: جنگل‏سازی
تعریف: ایجاد جنگل به روش نهالکاری یا بذرکاری در عرصه‏هایی که قبلاً جنگل نبوده است


کلمات دیگر: