کلمه جو
صفحه اصلی

withdrew


زمان گذشته ساده فعل withdraw

انگلیسی به فارسی

زمان گذشته ساده فعل Withdraw


عقب نشینی کرد، عقب کشیدن، کنار کشیدن، عقب نشستن، صرف نظر کردن، عقب زدن، باز گرفتن، با تعظیم خارج شدن، بازگیری کردن


انگلیسی به انگلیسی

( verb )
• : تعریف: past tense of

• pull back; remove from; take money from the bank; take back; retire; depart; remove; take out
withdrew is the past tense of withdraw.

Past Participle: withdrawn


جملات نمونه

1. france withdrew its objection to the treaty
فرانسه از مخالفت خود با آن قرارداد صرفنظر کرد.

2. he withdrew his forces expeditiously
او با شتاب نیروهای خود را عقب کشید.

3. i withdrew $100 from my account
100 دلار از حسابم برداشت کردم.

4. from the box he withdrew the old document
سند کهنه را از جعبه بیرون آورد.

5. he turned the key and withdrew the bolt
کلید را چرخاند و چفت در را پس کشید.

6. after a bloody battle, the enemy withdrew
پس از یک نبرد خونین دشمن عقب نشینی کرد.

7. as soon as i looked at her, she withdrew her glance
تا به او نگاه کردم (او) نگاهش را برگرداند به طرف دیگر.

8. She withdrew to confer with her advisers before announcing a decision.
[ترجمه ترگمان]او عقب نشینی کرد تا قبل از اعلام تصمیم با مشاوران خود رایزنی کند
[ترجمه گوگل]او قبل از اعلام تصمیم، با مشاورانش کنار گذاشت

9. She hastily withdrew her hand from his.
[ترجمه ترگمان]با عجله دستش را از دستش بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او به شدت دستش را از دستش خارج کرد

10. He reached into his pocket and withdrew a sheet of notepaper.
[ترجمه ترگمان]دستش را در جیبش برد و ورقه ای از کاغذ را بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او به جیب خود رسیده و یک برگ کاغذی را برداشت

11. As a child, she frequently withdrew into her own fantasy world.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک کودک، اغلب به دنیای خیالی خودش پناه می برد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک کودک، او اغلب به دنیای فانتزی خود رفته است

12. He withdrew from the room.
[ترجمه ترگمان]از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او از اتاق خارج شد

13. Claudia withdrew her hand from his.
[ترجمه ترگمان]کلودیا دستش رو از دستش بیرون کشید
[ترجمه گوگل]کلودیا دستش را از دستش خارج کرد

14. Myers finally bowed to the inevitable and withdrew from the campaign.
[ترجمه ترگمان]مایرز در نهایت به اجتناب ناپذیر بودن و عقب نشینی از این مبارزه سر باز زد
[ترجمه گوگل]مایرز در نهایت به اجتناب ناپذیر متوسل شد و از مبارزات انتخاباتی خارج شد

15. He withdrew his remarks and explained what he had meant to say.
[ترجمه ترگمان]سخنان خود را پس کشید و توضیح داد که چه می خواهد بگوید
[ترجمه گوگل]او اظهارات خود را رد کرد و توضیح داد که منظورش چیست؟

پیشنهاد کاربران

عقب کشیدن

کنار کشیدن، دست کشیدن، عقب کشیدن

withdrew به معنی برداشت کردن مبلغی از حساب است
i withdrew 300 dollars from my account yesterday


برداشتن
He � withdrew � his gaze from the television
او نگاه خیره شو از رو تلویزیون برداشت.


کلمات دیگر: