کلمه جو
صفحه اصلی

bulletin


معنی : بیانیه، پژوهشنامه، تابلو اعلانات، پژوهنامه، اگهی نامه رسمی، ابلاغیه رسمی، اگاهینامه
معانی دیگر : خبرنامه، بیانیه ی مختصر و رسمی، خلاصه ی آخرین رویدادها، زبده ی اخبار، نشریه (ویژه ی اعضای انجمن و غیره)، آگه نامه، آگه برگ، آگه بخش، بولتن، اطلاعیه، گزارش خبری

انگلیسی به فارسی

تابلو اعلانات، آگهی‌نامه رسمی، ابلاغیه رسمی، بیانیه، خبرنامه، گزارش خبری، پژوهش‌نامه، پژوه‌نامه


بولتن، پژوهشنامه، تابلو اعلانات، بیانیه، پژوهنامه، اگهی نامه رسمی، ابلاغیه رسمی، اگاهینامه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an announcement of recent events or items of current interest.
مترادف: announcement, report
مشابه: communication, news, notification, tidings

- The conversation stopped as everyone tried to hear the emergency news bulletin.
[ترجمه ترگمان] وقتی همه سعی کردند اخبار اضطراری را بشنوند، گفتگو متوقف شد
[ترجمه گوگل] مکالمه متوقف شد زیرا همه سعی کردند بولتن خبری اورژانس را بشنوند

(2) تعریف: a publication that appears at regular intervals, esp. one issued by an academic organization.
مترادف: periodical
مشابه: journal, monthly, newsletter, publication, quarterly, serial

- The university periodically sends students a bulletin that lists new courses.
[ترجمه ترگمان] این دانشگاه به طور دوره ای خبرنامه هایی را به دانشجویان می فرستد که دوره های جدید را لیست می کند
[ترجمه گوگل] دانشگاه دوره ای دانشجویان را به یک بولتن ارسال می کند که دوره های جدیدی را لیست می کند

• notice, leaflet, pamphlet
a news bulletin is a short news summary or programme on radio or television.
a bulletin on a particular situation or event is a short report of the latest developments or progress by the official or organization responsible for it.
a bulletin is also a regular newspaper or leaflet produced by an organization.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] تابلو اعلانات، اگهینامهرسمی، ابلاغیهرسمی، بیانیه، اگاهینامه، پژوهشنامه، پژوهنامه

مترادف و متضاد

بیانیه (اسم)
assertion, statement, proclamation, manifesto, manifest, bulletin

پژوهشنامه (اسم)
bulletin

تابلو اعلانات (اسم)
bulletin

پژوهنامه (اسم)
bulletin

اگهی نامه رسمی (اسم)
bulletin

ابلاغیه رسمی (اسم)
bulletin

اگاهینامه (اسم)
bulletin

message, notification


Synonyms: account, announcement, break, calendar, communication, communiqué, dispatch, flash, handout, hot wire, item, list, news, news flash, notice, program, publication, release, report, scoop, skinny, statement, the dope, what’s going down, what’s happening


جملات نمونه

1. bulletin board
تابلو آگهی

2. a late news bulletin
گزارش خبری تازه

3. to tack a notice on a bulletin board
اعلانی را به تابلوی اعلانات پونز کردن

4. The students put up a poster on the bulletin board.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان یک پوستر روی تابلوی اعلانات نصب کردند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان یک پوستر در هیئت مدیره بولتن قرار داده اند

5. The government will issue an official bulletin later this week.
[ترجمه ترگمان]دولت در اواخر این هفته یک بولتن رسمی منتشر خواهد کرد
[ترجمه گوگل]دولت بعدا این هفته یک بولتن رسمی منتشر خواهد کرد

6. The Internet is the largest computer bulletin board in the world.
[ترجمه ترگمان]اینترنت بزرگ ترین تابلوی اعلانات کامپیوتر در جهان است
[ترجمه گوگل]اینترنت بزرگترین هیئت مدیره رایانه در جهان است

7. The secretary tacked a meeting notice on the bulletin board.
[ترجمه ترگمان]منشی یادداشت را روی تابلوی اعلانات نصب کرد
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه در مورد جلسه اطلاع رسانی در باره هیئت مدیره اعلام کرد

8. We read the notice on the bulletin board.
[ترجمه ترگمان] ما متوجه تابلوی اعلانات شدیم
[ترجمه گوگل]ما این اطلاعیه را در هیئت مدیره بولتن خواندیم

9. Try browsing around in the network bulletin boards.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید در تابلوهای اعلانات شبکه پرسه بزنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید به مرور در تابلوهای اعلانات شبکه

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

11. The details are in the June bulletin.
[ترجمه ترگمان]جزئیات آن در بولتن خبری ماه ژوئن است
[ترجمه گوگل]جزئیات در بولتن ژوئن است

12. We read the declaration posted on the bulletin board.
[ترجمه ترگمان]ما بیانیه رو که روی تابلوی اعلانات نوشته شده رو خونده بودیم
[ترجمه گوگل]ما اعلامیه ای که در هیئت مدیره بولتن منتشر شده است را می خوانیم

13. The secretary of the office pastes a bulletin on the wall.
[ترجمه ترگمان]منشی دفتر به اندازه یک تابلوی اعلانات است که روی دیوار نصب شده است
[ترجمه گوگل]دبیر دفتر، یک بولتن بر روی دیوار می گذارد

14. The company publishes a fortnightly bulletin for its staff.
[ترجمه ترگمان]شرکت هر دو هفته یک بار برای کارکنان خود خبرنامه منتشر می کند
[ترجمه گوگل]این شرکت بولتن دو هفته ای را برای کارمندانش منتشر می کند

15. The exam results were posted on the bulletin board yesterday.
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمون دیروز بر روی تابلوی اعلانات نصب شد
[ترجمه گوگل]نتایج امتحانات دیروز در بولتن منتشر شد

پیشنهاد کاربران

نشریه

ابلاغیه

اطلاعیه

bulletin ( عمومی )
واژه مصوب: خبرنامه
تعریف: گزارش کوتاه چاپی از رویدادها و خبرهای یک سازمان


کلمات دیگر: