1. the solitude of a hermit
انزوای یک صومعه نشین
2. his longing for peace and solitude
آرزوی او برای آرامش و تنهایی
3. she resigned herself to a life of poverty and solitude
او خود را با زندگی در فقر و تنهایی آشتی داد.
4. Time orbit we just one solitude of the subway.
[ترجمه ترگمان]زمان گردش ما فقط یه تنهایی از مترو فاصله داره
[ترجمه گوگل]مدار مدرن ما فقط یک تن از مترو است
5. He who has tasted the sweetness of solitude and tranquility becomes free from fear and free from sin.
[ترجمه ترگمان]کسی که شیرینی تنهایی و آرامش را چشیده باشد، از ترس و رهایی از گناه آزاد می شود
[ترجمه گوگل]کسی که شیرین بودن تنهایی و آرامش را تجربه کرده است از ترس و آزاد شدن از گناه آزاد می شود
6. Loving you is price of solitude.
[ترجمه ترگمان]دوست داشتن تو به تنهایی ارزش تنهائی دارد
[ترجمه گوگل]دوست داشتن شما یک قیمت تنهایی است
7. After months of solitude at sea it felt strange to be in company.
[ترجمه مهدی صباغ] پس از چند ماه تنهایی در دریا احساس عجیبی نسبت به بودن در شرکت داشت
[ترجمه علی محمدیپناه] پس از چند ماه تنهایی روی دریا، همراهی دیگران حس عجیبی داشت.
[ترجمه ترگمان]پس از گذشت ماه ها تنهایی در دریا احساس عجیبی داشت
[ترجمه گوگل]پس از چند ماه در دریا، احساس عجیب و غریبی در شرکت داشت
8. Solitude was no excuse for sloppiness.
[ترجمه ترگمان]تنهایی بهانه ای برای این کار نبود
[ترجمه گوگل]یکنواختی برای گریستن نیست
9. Carl spent the morning in solitude.
[ترجمه ترگمان] کارل \"صبح رو توی تنهایی سپری کرد\"
[ترجمه گوگل]کارل صبح را در تنهایی گذراند
10. The song is a paean to solitude and independence.
[ترجمه ترگمان]این ترانه ستایش از تنهایی و استقلال است
[ترجمه گوگل]این آهنگ به تنهایی و استقلال است
11. That week was an eternity of solitude and boredom.
[ترجمه ترگمان]این هفته ابدی و ملال آوری بود
[ترجمه گوگل]در آن هفته ابدی از تنهایی و خستگی بود
12. He shut himself away to pray in solitude.
[ترجمه ترگمان]خود را در آغوش گرفت تا در تنهایی دعا کند
[ترجمه گوگل]او خود را برای انجام دعا به تنهایی ترک کرد
13. The night regressed into utter silence and solitude.
[ترجمه ترگمان]شب پس از بازگشت به سکوت و تنهایی بازگشت
[ترجمه گوگل]شب به سکوت و تنهایی کامل تبدیل شد
14. He enjoyed his moments of solitude before the pressures of the day began.
[ترجمه ترگمان]او از لحظات تنهایی خود پیش از شروع فشارهای روز لذت می برد
[ترجمه گوگل]او قبل از فشار روزهای آغازین از لحظه های تنهایی لذت برد