کلمه جو
صفحه اصلی

cleansing


معنی : تصفیه کننده، تطهیری
معانی دیگر : تنظیف

انگلیسی به فارسی

پاکسازی، تصفیه کننده، تطهیری


انگلیسی به انگلیسی

• that acts as an antiseptic; of or pertaining to washing the body; ablutionary
cleaning, removing impurities; washing, removing dirt; cleanup

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] پاکی، پاک کردن

مترادف و متضاد

تصفیه کننده (صفت)
cathartic, cleansing, expurgatory

تطهیری (صفت)
purgative, cleansing, purgatorial, purgatory

جملات نمونه

1. In late May, government forces began the "ethnic cleansing" of the area around the town.
[ترجمه ترگمان]در اواخر ماه مه، نیروهای دولتی \"پاک سازی قومی\" منطقه اطراف شهر را آغاز کردند
[ترجمه گوگل]در اواخر ماه مه، نیروهای دولتی 'پاکسازی قومی' منطقه اطراف شهر را آغاز کردند

2. This vile policy of ethnic cleansing must be stopped.
[ترجمه ترگمان]این سیاست ظالمانه پاک سازی قومی باید متوقف شود
[ترجمه گوگل]این سیاست ناخوشایند پاکسازی قومی باید متوقف شود

3. You can't beat soap and water for cleansing.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید برای پاک کردن صابون و آب، آب و آب را شکست بدهید
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید صابون و آب را برای تمیز کردن ضرب کنید

4. Soap is not the only cleansing agent.
[ترجمه ترگمان]صابون تنها عامل پاک سازی نیست
[ترجمه گوگل]صابون تنها عامل پاک کننده نیست

5. Overhaul your body with a cleansing detox.
[ترجمه ترگمان]بدنت رو با یه سم زدایی پاک میکنه
[ترجمه گوگل]بدن خود را با یک سم زدایی پاک کنید

6. Cleansing in Purgatory is necessary for such people.
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن در برزخ برای چنین افرادی ضروری است
[ترجمه گوگل]پاک کردن در پاک کننده برای این افراد ضروری است

7. Proper cleansing and moisturising are essential to avoid the effects of sunbathing and those long, late summer nights.
[ترجمه ترگمان]پاک سازی مناسب و moisturising برای جلوگیری از اثرات حمام آفتاب گرفتن و آن شب های دراز و اواخر تابستان ضروری هستند
[ترجمه گوگل]پاکسازی مناسب و مرطوب کننده برای جلوگیری از آفتاب گرفتن و آن شب ها در اواخر تابستان طولانی است

8. Washing-up can lead to dry hands but cleansing fluids, sprays and polishes can also irritate dry, sensitive skin.
[ترجمه ترگمان]شستشو ممکن است منجر به دست خشک شود اما مایعات، اسپری و polishes نیز می تواند باعث خارش پوست، پوست حساس و خشک شود
[ترجمه گوگل]تمیز کردن می تواند منجر به دست خشک شود، اما مایعات تمیز کننده، اسپری ها و بلورین نیز می توانند پوست خشک و حساس را تحریک کنند

9. A fortunate grounding and optimistic cleansing which a cycle of this sort provides.
[ترجمه ترگمان]یک محیط خوب و پاک سازی خوش بینانه که چرخه ای از این نوع را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]پایه خوش شانسی و پاکسازی خوش بینانه که چرخه ای از این نوع فراهم می کند

10. The cleansing bar uses no animal fats or chemicals which can irritate the skin.
[ترجمه ترگمان]نوار پاک سازی از هیچ گونه چربی و یا مواد شیمیایی حیوانی استفاده نمی کند که بتواند پوست را تحریک کند
[ترجمه گوگل]نوار تمیز کردن بدون چربی و مواد شیمیایی حیوانی که می تواند پوست را تحریک کند استفاده نمی کند

11. A cleansing rite was performed before building started.
[ترجمه ترگمان]مراسم تطهیر قبل از شروع ساختمان انجام شد
[ترجمه گوگل]قبل از شروع ساخت، یک کلیسا تمیزکاری کرد

12. Reports of ethnic cleansing in former Yugoslavia forced the European states and the US into taking action.
[ترجمه ترگمان]گزارش های پاک سازی قومی در یوگسلاوی سابق، دولت های اروپایی و ایالات متحده را وادار به اقدام کرد
[ترجمه گوگل]گزارش های تمیزکاری قومی در یوگسلاوی سابق کشورهای اروپایی و ایالات متحده را مجبور به اقدام نمود

13. She performed a 200-peso, or $ 2 ritual cleansing with herbs, flowers, chiles and perfumed lotions.
[ترجمه ترگمان]او یک پزو ۲۰۰ پز، یا ۲ دلار تطهیر کننده با گیاهان، گل ها، chiles و lotions معطر را اجرا کرد
[ترجمه گوگل]او یک تمیز 200 دلواپسی یا 2 دلاری را با گیاهان، گل ها، چیل و لوسیون های عطر انجام داد

14. When cleansing, gently wipe the lotion over the eye lids and lashes and use light gentle movements for all eye treatments.
[ترجمه ترگمان]هنگام تمیز کردن، به آرامی لوسیون بر روی پلک چشم و مژه ها را پاک کنید و از حرکات نرم نور برای همه درمان های چشم استفاده کنید
[ترجمه گوگل]هنگام تمیز کردن، به آرامی روی لب های چشمی و ضربه های شلاق را تمیز کنید و از تمام حرکات چشم استفاده کنید

15. As for cleansing and lighting these were regarded as relatively minor details whose provision was hardly important.
[ترجمه ترگمان]در مورد تمیز کردن و نورپردازی این ها جزئیات نسبتا کوچکی در نظر گرفته شدند که تهیه آن ها به سختی مهم بود
[ترجمه گوگل]همانطور که برای پاکسازی و روشنایی این ها به عنوان جزئیات نسبتا جزئی بود که ارائه آن به سختی مهم بود

پیشنهاد کاربران

پاکسازی

pay attention to this awful expression: ethnic cleansing
هر پاکسازی و کلاً هر واژه زیبایی، معنای خوب و قشنگی ندارد.



تطهیرکننده

تصفیه شده
تصفیه کننده
تنظیم
⁦< (  ̄︶ ̄ ) >⁩


کلمات دیگر: