کلمه جو
صفحه اصلی

sticker


معنی : دشنه، کاغذ خود چسب، دشنه زن
معانی دیگر : برچسب، اتیکت، آدم سمج، سر سخت، پر طاقت، (خودمانی) دشنه، چاقو (برای چاقو کشی)، (شخص یا چیز) چسبنده، چسبناک، خار، تیغ

انگلیسی به فارسی

کاغذ خودچسب


دشنه، دشنه زن


استیکر، دشنه، کاغذ خود چسب، دشنه زن


انگلیسی به انگلیسی

• tag, label with a coating of adhesive on its back side; one who is persistent
a sticker is a small piece of paper or plastic, with writing or a picture on it. it has glue on one side so that you can stick it onto a surface.

اسم ( noun )
(1) تعریف: a paper label, patch, or sign with adhesive on the back side.

(2) تعریف: one who persists, esp. by giving close regard to rules, plans, and other details.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] چسباننده
[نساجی] لکه آهار در چله - آهار خشکه در چله بافندگی

مترادف و متضاد

دشنه (اسم)
dirk, poniard, stylet, bowie knife, sticker, stiletto, spit

کاغذ خود چسب (اسم)
sticker

دشنه زن (اسم)
sticker

جملات نمونه

1. sticker price
(روی پنجره ی اتومبیل های نو) قیمت پیشنهادی سازنده

2. a price sticker
برچسب قیمت

3. There's a sticker on the rear door/window.
[ترجمه ترگمان]یه برچسب روی در پشتی هست
[ترجمه گوگل]یک برچسب در درب عقب / پنجره وجود دارد

4. Hey, I know what, I'll get a bumper sticker printed up.
[ترجمه ترگمان]هی، من می دونم چیه، من یه برچسب bumper پرینت گرفتم
[ترجمه گوگل]هی، من می دانم چه چیزی، من یک برچسب سپر را چاپ می کنم

5. I fastened the sticker to the windscreen.
[ترجمه ترگمان]من برچسب را به شیشه پنجره زدم
[ترجمه گوگل]این برچسب را به شیشه جلو اضافه کردم

6. A sticker on a bag caught my interest.
[ترجمه ترگمان]یه برچسب روی کیسه توجه منو جلب کرد
[ترجمه گوگل]یک برچسب در یک کیسه من علاقه من را گرفت

7. Once this is well established the sticker is only awarded for passing a motion into the lavatory.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که این امر به خوبی تثبیت شود، برچسب فقط برای عبور دادن یک حرکت به دستشویی داده می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که این به خوبی مشخص شده است، برچسب فقط برای انتقال یک حرکت به توالت اهدا می شود

8. That he ought never put a bumper sticker on a new car.
[ترجمه ترگمان]که نباید برچسب سپر ماشین نو روی یه ماشین نو بذاره
[ترجمه گوگل]که او هرگز یک برچسب سپر بر روی یک ماشین جدید قرار ندهد

9. One of her big toes had an old sticker of scab on it behind the nail.
[ترجمه ترگمان]یکی از انگشت های بزرگ او یک برچسب زخم کهنه روی آن گذاشته بود
[ترجمه گوگل]یکی از انگشتان بزرگش یک برچسب قدیمی از چنگال روی پشت ناخن داشت

10. Well, you can't really unless there's a sticker on the box or something.
[ترجمه ترگمان]خب، تو که نمی تونی، مگر اینکه یه برچسب روی جعبه یا یه همچین چیزی باشه
[ترجمه گوگل]خب، واقعا نمیتوانستی مگر اینکه برچسب جعبه یا چیزی وجود داشته باشد

11. Even if you spend more and risk recurring sticker shock, the place is a good bet to tranquilize you.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر شما بیش از حد دچار شوک recurring شده باشید، این مکان یک شرط خوب برای tranquilize شما است
[ترجمه گوگل]حتی اگر شما بیشتر و خطر تکراری تکراری را صرف کنید، جاییکه شرط خوبی برای آرام کردن شماست

12. My wife Kay recently acquired a disabled sticker for our car, and we found provision for disabled passengers greatly improved.
[ترجمه ترگمان]همسر من کی به تازگی یک برچسب معلولیت را برای خودروی ما به دست آورده بود و ما دریافتیم که تهیه تجهیزات برای مسافران معلول تا حد زیادی بهبود یافته است
[ترجمه گوگل]همسر من کای به تازگی یک برچسب معلول را برای ماشین ما به دست آورده است، و ما برای مقاصد مسافرین معلول پیدا کردیم تا حد زیادی بهبود پیدا کرد

13. Each shop will be identified by a window sticker and leaflets will be displayed inside the shop.
[ترجمه ترگمان]هر فروشگاه توسط یک برچسب پنجره شناسایی خواهد شد و در داخل فروشگاه برگه های تبلیغاتی نمایش داده خواهد شد
[ترجمه گوگل]هر فروشگاه با برچسب پنجره شناسایی می شود و جزوه در داخل مغازه نمایش داده می شود

14. In one case a price sticker was 22 months old.
[ترجمه ترگمان]در یک مورد برچسب قیمت ۲۲ ماهه بود
[ترجمه گوگل]در یک مورد یک برچسب قیمت 22 ماهه بود

15. A sticker on the door informed that MasterCard and Visa were accepted, just like a restaurant.
[ترجمه ترگمان]sticker روی در مطلع شد که MasterCard و ویزا، درست مانند یک رستوران پذیرفته شدند
[ترجمه گوگل]یک برچسب در درب معلوم شد که MasterCard و Visa فقط مانند یک رستوران پذیرفته شدند

a price sticker

برچسب قیمت


Both he and his horse were stickers.

خودش و اسبش پرتوان بودند.


sticker price

(روی پنجره‌ی اتومبیل‌های نو) قیمت پیشنهادی سازنده


stick figure

1- (نقاشی کودکان) عکس خط‌خطی، عکس خطی 2- (در رمان و فیلم و غیره) شخصیت سطحی


پیشنهاد کاربران

Mishe aya hmo bebinim?!🤨

( برای انسان ) مصر، پیگیر، پافشار

هم معنی با label, Mark, tally به معنی برچسب

شکلک

به نظر من اگر زمینه مورد استفاده شکلهایی است که در انجمن ها و اپلیکیشن ها استفاده می شود واژه �نشان� یا �نشانک� منظور را بهتر می رساند در سایر موارد معانی پیشنهادی بهتر هستند.

اِستیکر: چَسبونَک، چسبنده، چَسبال
اِموجی: شکلک، وینوات

استیکر در برنامه های پیام رسان: نمادهای ایستا ( ثابت ) یا پویایی اَستند که برای بیان احساسات استفاده می شوند، اموجی هم همان کاربرد را دارد ولی یونی کد های استاندادسازی شده اند که در میان هر برنامه ی پیام رسانی میتوان آنها را کپی و فرستاد ولی استیکر ها را نمی توان.

چسبانک


کلمات دیگر: