کلمه جو
صفحه اصلی

inequity


معنی : نا درستی، خلاف موازین انصاف، بی عدالتی، بی انصافی
معانی دیگر : نابرابرنگری

انگلیسی به فارسی

بی عدالتی، بی انصافی، نا درستی، خلاف موازین انصاف


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: inequities
(1) تعریف: lack of fairness; injustice.
متضاد: equity
مشابه: iniquity, injustice

(2) تعریف: an instance of unfairness or injustice.
متضاد: equity
مشابه: injustice

• unjustness, unfairness, discrimination, bias
the inequity of something is the fact that it is unfair and unjust; a formal word.

مترادف و متضاد

نا درستی (اسم)
cross, fault, improbity, dishonesty, inaccuracy, incompetence, incompetency, indecorum, inequity

خلاف موازین انصاف (اسم)
inequity

بی عدالتی (اسم)
injustice, inequity

بی انصافی (اسم)
injustice, iniquity, inequity

جملات نمونه

1. There are huge inequities in the distribution of research funding.
[ترجمه ترگمان]در توزیع بودجه تحقیقاتی، نابرابری های عظیمی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در توزیع بودجه تحقیق، نابرابری های زیادی وجود دارد

2. Social imbalance worries him more than inequity of income.
[ترجمه ترگمان]عدم تعادل اجتماعی او را بیش از نابرابری درآمد نگران می کند
[ترجمه گوگل]عدم تعادل اجتماعی، او را بیش از نابرابری درآمد نگران می کند

3. You could, as Karl Marx and others did, point to inequities in the distribution of wealth and indict capitalism.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید، همانطور که کارل مارکس و دیگران انجام دادند، به نابرابری ها در توزیع ثروت اشاره کردند و سرمایه داری را متهم کردند
[ترجمه گوگل]شما می توانید، همانطور که کارل مارکس و دیگران، به نابرابری در توزیع ثروت و سرکوب سرمایه داری اشاره می کنند

4. It was alleged that population growth since that time had resulted in serious inequities in the allocation of legislative representatives.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که رشد جمعیت از آن زمان منجر به نابرابری های جدی در تخصیص نمایندگان مجلس شده است
[ترجمه گوگل]ادعا شد که رشد جمعیت از آن زمان منجر به نابرابری جدی در تخصیص نمایندگان مجلس شده است

5. The results provide the most authoritative and conclusive evidence to date of some enduring inequities in participation in such facilities.
[ترجمه ترگمان]نتایج حاکی از معتبرترین و قطعی شواهد برای برخی نابرابری های پایدار در مشارکت در چنین تاسیساتی است
[ترجمه گوگل]نتایج به دست آمده از شواهد معتبر و قابل اطمینان در تاریخ برخی از نابرابری های پایدار در مشارکت در چنین امکانات ارائه شده است

6. It is a method that assures perpetuation of disparities in power and of inequities in every form of day-to-day existence.
[ترجمه ترگمان]این روشی است که perpetuation of در قدرت و نابرابری ها در هر شکل زندگی روزمره را تضمین می کند
[ترجمه گوگل]این شیوه ای است که به تداوم نابرابری در قدرت و نابرابری در هر نوع موجود روزانه اطمینان می دهد

7. Those inequities have fed the public unease, and they appear to have yielded at least cosmetic results.
[ترجمه ترگمان]آن نابرابری ها the عمومی را تغذیه کرده اند، و به نظر می رسد که آن ها حداقل نتایج زیبایی داشته اند
[ترجمه گوگل]این نابرابری ها موجب نگرانی عمومی شده و به نظر می رسد که حداقل نتایج زیبایی بخش بوده است

8. I overhear two girls talk in utmost seriousness and gravity about the gross inequities in the grading system.
[ترجمه ترگمان]من صدای دو دختر را می شنوم که در کمال جدیت و جدیت درباره آنچه که در سیستم تصحیح شده است صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]من دو دختر را به شدت جدی و جدی در مورد نابرابری های شدید در نظام درجه بندی صحبت می کنم

9. The inequities in water bills -- due to the lack of lift charges -- are still with us, he noted.
[ترجمه ترگمان]وی خاطرنشان کرد که نابرابری های موجود در قبض های مربوط به آب - - به علت فقدان هزینه های حمل و نقل - - هنوز هم با ما هستند
[ترجمه گوگل]او اشاره کرد که نابرابری در صورتحساب های آب - به علت عدم اتهام افزایش قیمت - هنوز هم با ما است

10. There are many inequities in our health-care system.
[ترجمه ترگمان]inequities زیادی در سیستم بهداشت و درمان وجود دارد
[ترجمه گوگل]در نظام مراقبت های بهداشتی ما نابرابری های زیادی وجود دارد

11. There is a simple solution that would correct these inequities and still protect homeowners from excessive taxation.
[ترجمه ترگمان]یک راه حل ساده وجود دارد که این نابرابری ها را اصلاح می کند و هنوز از مالکان خانه در برابر مالیات بیش از حد محافظت می کند
[ترجمه گوگل]یک راه حل ساده وجود دارد که این نابرابری ها را اصلاح کرده و همچنان از مالکان بیش از اندازه از مالکان حمایت می کند

12. The litany of inequities is so familiar to her now that she recites by rote.
[ترجمه ترگمان]نماز جبر که نسبت به او نسبت به او تکرار می کرد این بود که آن را تکرار می کرد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، او در این باره می گوید: «ناسازگاری ها خیلی آشناست

13. Gift experts say a thoughtful gift balances out inequities in price.
[ترجمه ترگمان]متخصصان هدیه می گویند که یک هدیه اندیشمندانه، نابرابری ها را در قیمت متعادل می کند
[ترجمه گوگل]کارشناسان هدیه می گویند یک هدیه متفکر متعادل از نابرابری در قیمت است

14. Yet despite this inequity and partially because of it, a larger degree of the indigenous peoples retained their campestral culture, wisdom and knowledge.
[ترجمه ترگمان]با این حال، علی رغم این inequity و تا حدودی به خاطر آن، میزان بیشتری از مردم بومی فرهنگ campestral، خرد و دانش خود را حفظ کردند
[ترجمه گوگل]با وجود این نابرابری و بخشی از آن، بخش بزرگی از مردم بومی، فرهنگ، خرد و دانش خود را حفظ کردند

15. There is always inequity in life.
[ترجمه Mahsa] زندگی هیچگاه منصفانه و عادلانه نیست
[ترجمه ترگمان]همیشه در زندگی هیچگونه بی عدالتی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]همیشه در زندگی ناپایدار است

پیشنهاد کاربران

نابرابری و بی عدالتی

نابرابری_ بیداد


کلمات دیگر: