کلمه جو
صفحه اصلی

diploma


معنی : گواهی نامه، دیپلم، دانشنامه
معانی دیگر : مدرک تحصیلی، گواهی نامه ی آموزشی، مدرک رسمی، مدرک تاریخی، منشور، امتیازنامه، بنچاک

انگلیسی به فارسی

دانشنامه، دیپلم، گواهینامه


دیپلم، دانشنامه، گواهی نامه


انگلیسی به انگلیسی

• certificate given upon completion of a course of study (i.e. high school, university, etc.)
a diploma is a qualification lower than a degree which is awarded by a university or college.

مترادف و متضاد

گواهی نامه (اسم)
affidavit, certificate, testimonial, credential, diploma

دیپلم (اسم)
diploma

دانشنامه (اسم)
diploma

certificate for achievement


Synonyms: authority, award, charter, commission, confirmation, credentials, degree, honor, recognition, sheepskin, shingle, voucher, warrant


جملات نمونه

1. a diploma mill
کارخانه ی دیپلم سازی

2. associate diploma
فوق دیپلم

3. a phony diploma
دیپلم قلابی

4. the peace prize along with its diploma was presented to her
جایزه ی صلح به همراه گواهی نامه ی آن به او تقدیم شد.

5. he had no education beyond a high school diploma
تحصیلی بالاتر از دیپلم دبیرستان نداشت.

6. to show off, he had framed his doctorate diploma
برای پز دادن دانش نامه ی دکتری خود را قاب کرده بود.

7. the inexperience of a physician who has just received his diploma
بی تجربگی پزشکی که تازه مدرک خود را گرفته است

8. The college offers the Higher National Diploma in computer studies.
[ترجمه ترگمان]این کالج the عالی ملی را در مطالعات کامپیوتری ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]کالج دیپلم عالی ملی در مطالعات کامپیوتری را ارائه می دهد

9. She worked hard to earn her music diploma.
[ترجمه ترگمان]او برای به دست آوردن دیپلم خود سخت تلاش می کرد
[ترجمه گوگل]او به سختی کار کرد تا دیپلم موسیقی او را کسب کند

10. Many diploma courses require the submission of a project.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دوره های دیپلم نیازمند تسلیم یک پروژه هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دوره های دیپلم نیاز به ارائه یک پروژه دارند

11. I'm hoping to get my teaching diploma this year.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم امسال diploma رو بگیرم
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که دیپلم تدریس امسال را کسب کنم

12. The university may revoke my diploma.
[ترجمه ترگمان]دانشگاه می تواند دیپلم من را لغو کند
[ترجمه گوگل]دانشگاه ممکن است دیپلم من را لغو کند

13. The master diplomaed him a high school diploma.
[ترجمه ترگمان]ارباب دیپلم دبیرستانش رو گرفته
[ترجمه گوگل]استاد دیپلم او را دیپلم دبیرستان

14. She won her diploma in only three years.
[ترجمه ترگمان]او در عرض سه سال مدرک دیپلم خود را برد
[ترجمه گوگل]او تنها در سه سال موفق به دریافت مدرک دیپلم شد

15. Diploma holders have a far better chance of employment than those with no qualification.
[ترجمه ترگمان]دارندگان Diploma شانس بسیار بهتری نسبت به کسانی دارند که صلاحیت ندارند
[ترجمه گوگل]دارندگان دیپلم شانس بیشتری برای اشتغال دارند از کسانی که دارای مدرک تحصیلی نیستند

16. Anyone with a high school diploma can enroll in the course.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که مدرک دیپلم دبیرستان داشته باشد می تواند در این درس ثبت نام کند
[ترجمه گوگل]هر کس دیپلم دبیرستان می تواند در این دوره ثبت نام کند

17. Diploma students will complete a more restricted project in June.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان در ماه ژوئن یک پروژه محدودتر را تکمیل خواهند کرد
[ترجمه گوگل]دانشجویان دیپلم یک پروژه محدودتر را در ماه ژوئن تکمیل خواهند کرد

18. I wanted a diploma because I knew that there was no possibility of my going to a university.
[ترجمه ترگمان]من مدرک می خواستم چون می دانستم که امکان رفتن به دانشگاه امکان ندارد
[ترجمه گوگل]من یک دیپلم می خواستم چون می دانستم که امکان رفتن به یک دانشگاه وجود ندارد

To show off, he had framed his doctorate diploma.

برای پز دادن دانشنامه‌ی دکتری خود را قاب کرده بود.


The peace prize along with its diploma was presented to her.

جایزه‌ی صلح به همراه گواهینامه‌ی آن به او تقدیم شد.


پیشنهاد کاربران

دیپلم ( حتما باید 12سال باشد )


Super - diploma who did not receive a degree
فوق دیپلمی که مدرک تحصیلی نداشت

دیپلم یا مدرک تحصیلی

سند، منشور


کلمات دیگر: