کلمه جو
صفحه اصلی

southpaw


چپ دست، چپ انداز

انگلیسی به فارسی

چپ دست، چپ انداز


(بیسبال) گوی افکن چپ دست


سمت چپ، چپ دست


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) one who is left-handed, esp. a baseball pitcher.
صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) left-handed.

• (slang) lefty, left-handed person; person who throws or punches with the left hand (sports)

جملات نمونه

1. Penalosa's lack of mobility is counter-balanced by his southpaw stance and hard punch.
[ترجمه ترگمان]عدم تحرک Penalosa با حالت southpaw و پانچ سخت در تضاد است
[ترجمه گوگل]فقدان تحرک Penalosa متعادل متعادل با موضع حزب خود و پانچ سخت است

2. The southpaw needed a special glove.
[ترجمه ترگمان]چپ دست یه دستکش مخصوص لازم داشتن
[ترجمه گوگل]دستکش دست نیاز به یک دستکش خاص داشت

3. They have a southpaw on the mound.
[ترجمه ترگمان]یه چپ دست روی تپه دارن
[ترجمه گوگل]آنها بر روی تپه یک لوبو دارند

4. You know we have a special southpaw in Winky Wright in our team and Joe's performance ranks up their with any of his performances in the US.
[ترجمه ترگمان]شما می دانید که ما در وین کی رایت یک متخصص ویژه داریم و عملکرد جو با هر کدام از اجراهای او در ایالات متحده همخوانی دارد
[ترجمه گوگل]شما می دانید که ما در Winky Wright در تیم ما یک پیروزی ویژه ای در تیم ما داریم و عملکرد جو با هر عملکردی که در ایالات متحده انجام می شود را به دست می آورد

5. Quintana is a crafty southpaw with good skills and is by no means a walk - over.
[ترجمه ترگمان]Quintana یک نیرنگ ماهرانه با مهارت های خوب است و به هیچ وجه راه رفتن نیست
[ترجمه گوگل]کینتانا با مهارتهای خوب دستپاچه است و به هیچ وجه راه رفتن نیست

6. Their pitcher was a southpaw.
[ترجمه ترگمان]پرتاب کننده اونا یه چپ دست بوده
[ترجمه گوگل]چوب کوهنوردی او یک لوییس بود

7. A cup holder in the dashboard, to the left of the steering wheel, to better serve southpaw cappuccino drinkers.
[ترجمه ترگمان]یک لیوان دسته دار در داشبورد، سمت چپ فرمان، برای خدمت بهتر به southpaw drinkers،
[ترجمه گوگل]نگهدارنده فنجان در داشبورد، به سمت چپ فرمان، به منظور بهبود کارآیی مصرف کنندگان کاپوچینو کره جنوبی

8. Whether in Beijing, in Fujian Province (until that young woman noticed I was a southpaw) or in the rural interior, I found people regarded me without so much as a raised eyebrow.
[ترجمه ترگمان]چه در پکن، در استان فوجیان (تا زمانی که آن زن جوان متوجه شد من یک southpaw هستم)یا در فضای داخلی، متوجه شدم که مردم من را به عنوان یک ابروی بالا برده نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]این که آیا در پکن، در استان فوجیان (تا زمانی که این زن جوان متوجه شدم که من یک کمونیست بودم) و یا در داخل روستایی، من متوجه شدم که من مردم را به اندازه یک ابرو افزایش دادم

9. She's in good company: Other show-biz ladies of the southpaw persuasion include Whoopi Goldberg, Julia Roberts and Angelina Jolie (her husband Brad Pitt is also a lefty).
[ترجمه ترگمان]او در شرکت خوبی است: دیگر show - of از the southpaw، Whoopi گلدبرگ، جولیا رابرتز و آنجلینا جولی (شوهر او به برد پیت)نیز a (lefty)هستند
[ترجمه گوگل]او در شرکت خوب است دیگر خانمهایی که از حزب کمونیست نشان می دهند عبارتند از: هاپی گلدبرگ، جولیا رابرتز و آنجلینا جولی (همسرش براد پیت نیز چپ دست است)

10. Steelhammer really lets his hands go. Chagaev and Timm are aware of this, so expect the mobile southpaw to utilize lots of lateral movement and attempt to counter-punch Klitschko from mid-range.
[ترجمه ترگمان]Steelhammer واقعا دست او را رها می کند چاگایف و Timm از این مساله آگاه هستند، بنابراین انتظار دارند که southpaw سیار از حرکت جانبی زیادی استفاده کرده و از میان برد خود برای مقابله با punch استفاده کند
[ترجمه گوگل]Steelhammer واقعا اجازه می دهد دست خود را بروید Chagaev و Timm از این امر آگاهی دارند، بنابراین انتظار می رود که طرفین تلفن همراه از جنبه های جانبی زیادی استفاده کنند و از Klayschko ازسطح مقابله با پانچ استفاده کنند

11. One argument, however, is less fanciful but perhaps more logical: writing in ink from left to right was too messy because Leonardo was a southpaw.
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک استدلال کمی عجیب و شاید منطقی تر است: نوشتن در مرکب از چپ به راست، بسیار بد است، چون لئوناردو داوینچی بود
[ترجمه گوگل]با این حال، یک استدلال کمتر فریبنده است، اما شاید نوشته های منطقی تر در نوشتن از چپ به راست، خیلی خراب بود زیرا لئوناردو یک لاندو بود

12. But while Ruth is baseball's most decorated left-handed player, he's hardly the only Hall of Fame southpaw.
[ترجمه ترگمان]اما در اثنایی که روت most چوب بیس بال را تزیین کرده بود به سختی تنها سرسرای ورودی شهرت است
[ترجمه گوگل]اما در حالیکه روث بازیگر دست چپ دستبند بیسبال است، او به سختی تنها طرفدار خلوت مشهور است

13. Lloyd, Why you are using your left hand to do everything?such a southpaw.
[ترجمه ترگمان]لو ید، چرا از دست چپت استفاده می کنی تا همه کارها رو انجام بدی؟ عجب چپ دست
[ترجمه گوگل]لویید، چرا از دست چپ خود برای انجام کارهای مختلف استفاده می کنید؟

14. Manu Ginobili, San Antonio Spurs: We went over this before with this tough and slick southpaw, but he is the key ingredient that puts them over the top.
[ترجمه ترگمان]Manu Ginobili، سن آنتونیو اسپرز: ما این کار را قبلا با این southpaw سخت و نرم انجام دادیم، اما او جز کلیدی است که آن ها را در راس قرار می دهد
[ترجمه گوگل]منو Ginobili، سن آنتونیو اسپورز ما پیش از این با این نیمپا سخت و نرم و صاف رفتیم، اما او عنصر کلیدی است که آنها را بالای سر قرار می دهد

پیشنهاد کاربران

چپول

چپ دست


کلمات دیگر: