کلمه جو
صفحه اصلی

nontechnical

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of technical.

• not technical

جملات نمونه

1. The booklet presents information about the project in a predigested form and explains things in an easy, non-technical way.
[ترجمه ترگمان]این رساله به ارائه اطلاعات درباره پروژه به شکل predigested می پردازد و مسائل را به روش ساده و غیر فنی توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]این جزوه اطلاعات مربوط به پروژه را در قالب پیش بینی شده ارائه می دهد و چیزها را با روش آسان و غیر فنی توضیح می دهد

2. The next few pages contain an explanation of the working of the EEG, written in a non-technical way.
[ترجمه ترگمان]چند صفحه بعدی حاوی توضیحات مربوط به کار EEG است که به روش غیر تکنیکی نوشته شده است
[ترجمه گوگل]چند صفحه بعد شامل توضیح کار EEG است، که به روش غیر فنی نوشته شده است

3. It is written in simple non-technical language.
[ترجمه ترگمان]این زبان به زبان ساده non نوشته می شود
[ترجمه گوگل]این در زبان ساده غیر فنی نوشته شده است

4. But the nontechnical aspects of the profession received little attention, and nobody thought to address problems relating to social position.
[ترجمه ترگمان]اما جنبه های منفی این حرفه توجه چندانی به خود جلب نکرده بود و هیچ کس فکر نمی کرد که مشکلات مربوط به موقعیت اجتماعی را حل کند
[ترجمه گوگل]اما جنبه های غیر فنی حرفه ای توجه کمتری را به خود جلب کرد و هیچ کس فکر نکرد که مشکلات مربوط به موقعیت اجتماعی را حل کند

5. Michael Haines has produced a nontechnical guide to the natural, economic and social factors which shape the modern industry.
[ترجمه ترگمان]مایکل هینز راهنمای nontechnical برای عوامل طبیعی، اقتصادی و اجتماعی ایجاد کرده است که صنعت مدرن را شکل می دهد
[ترجمه گوگل]مایکل هائینز یک راهنمای غیر فنی برای عوامل طبیعی، اقتصادی و اجتماعی که صنعت مدرن را شکل می دهد، تولید کرده است

6. Rather than focus on the technical issues alone, the book acknowledges that they are inseparably intertwined with non-technical issues.
[ترجمه ترگمان]به جای تمرکز بر مسائل فنی به تنهایی، این کتاب تایید می کند که آن ها به طور جدانشدنی با مسائل non درهم تنیده شده اند
[ترجمه گوگل]به جای تمرکز بر مسائل فنی به تنهایی، این کتاب اذعان دارد که آنها به طور جدایی ناپذیر با مسائل غیر فنی مرتبط هستند

7. There has been one important non-technical change over the past few years.
[ترجمه ترگمان]طی چند سال گذشته یک تغییر مهم غیر فنی وجود داشته است
[ترجمه گوگل]در چند سال گذشته یک تغییر غیر فنی غیرممکن بوده است

8. This applies not only to nontechnical managers, but to technical IT managers as well.
[ترجمه ترگمان]این امر نه تنها برای مدیران nontechnical بلکه برای مدیران فنی IT نیز صادق است
[ترجمه گوگل]این موضوع نه تنها به مدیران غیر فنی، بلکه به مدیران فنی فناوری اطلاعات هم مربوط می شود

9. Nontechnical readers can safely skip this section.
[ترجمه ترگمان]خوانندگان nontechnical می توانند به طور ایمن از این بخش صرف نظر کنند
[ترجمه گوگل]خوانندگان غیر فنی می توانند با خیال راحت این بخش را جست و جو کنند

10. The user - friendly view facilitates interaction with nontechnical business analysts without impeding the development cycle.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه کاربر پسند تعامل با تحلیل گران کسب وکار بدون مانع از چرخه توسعه را تسهیل می کند
[ترجمه گوگل]دیدگاه کاربر پسند، تعامل با تحلیلگران کسب و کار غیر فنی را بدون تضعیف چرخه توسعه، تسهیل می کند

11. Nothing frustrates nontechnical people more than having to navigate an uncoordinated hodgepodge of screens and approaches.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیزی بیش از آن نیست که مردم را بیش از مجبور کردن به navigate ناهماهنگ از screens و رویکردها نا امید کند
[ترجمه گوگل]چیزی غیر از تکنسین های غیرمعمول بیش از اینکه نیاز به حرکت در یک صفحه نمایشگر و رویکردهای غیر هماهنگ در اختیار دارد، خسته کننده می شود

12. Entries are detailed, accurate and solid, written in clear, nontechnical language for the general reader.
[ترجمه ترگمان]Entries دقیق، دقیق و محکم هستند، به زبان واضح و قابل فهم برای خواننده عمومی نوشته شده اند
[ترجمه گوگل]مقالات دقیق، دقیق و جامع، در زبان روشن و غیر فنی برای خواننده عمومی نوشته شده است

دانشنامه عمومی

غیرفنی



کلمات دیگر: