کلمه جو
صفحه اصلی

goddamned


(زننده) ملعون، لعنت شده، لعنتی (goddamn و goddam هم می نویسند)

انگلیسی به فارسی

(ناپسند) ملعون، لعنت شده، لعنتی (goddamn و goddam هم می‌نویسند)


بدبختی


انگلیسی به انگلیسی

• cursed, darned, damned (informal)
goddamned means the same as goddamn; an informal word used in american english.

جملات نمونه

1. I just did something so goddamned stupid.
[ترجمه ترگمان] من فقط یه کار احمقانه کردم
[ترجمه گوگل]من فقط کاری انجام دادم خیلی احمقانه

2. Huntsman, Savile Row, London. Cost a goddamned fortune.
[ترجمه ترگمان]هانتسمن، Savile Row، لندن هزینه و ثروت goddamned
[ترجمه گوگل]Huntsman، Savile Row، لندن هزینه ثروت خدانگهدار

3. Where's that goddamned pen?
[ترجمه ترگمان]این خودکار لعنتی کجاست؟
[ترجمه گوگل]این قلم بدبختی کجاست؟

4. There's no future in the whole goddamned war.
[ترجمه ترگمان]هیچ آینده ای در کل این جنگ لعنتی وجود نداره
[ترجمه گوگل]در جنگ تمام عیسی هیچ آینده ای وجود ندارد

5. It's been so goddamned lonesome here!
[ترجمه ترگمان]اینجا چه قدر دلم تنگ شده!
[ترجمه گوگل]این در اینجا بسیار متواضع است!

6. I'll be damned ( or goddamned ) if I'll do any such thing.
[ترجمه ترگمان]لعنت به من اگر چنین کاری بکنم
[ترجمه گوگل]اگر هر چیزی را انجام خواهم داد، لعنت خواهم شد

7. Because you are so goddamned educated, Doctor, I know you couldn't be very smart.
[ترجمه ترگمان]دکتر گفت: دکتر، من می دانم که تو خیلی باهوشی، دکتر، من می دانم که تو نمی توانی خیلی باهوش باشی
[ترجمه گوگل]چون شما خیلی تحصیل کرده اید، دکتر، می دانم که نمی توانید خیلی هوشمند باشید

8. It is none of your goddamned business!
[ترجمه ترگمان]این هیچ ربطی به تو نداره
[ترجمه گوگل]این هیچکدام از کارهای خردمندانه شما نیست!

9. D . Edison Chen is a goddamned rich philanderer.
[ترجمه ترگمان]د (ادیسون)یک عاشق پیشه ثروتمند است
[ترجمه گوگل]د ادیسون چن یک فیلسوف غریب غریبه است

10. Our paratroopers suffered a heavy loss for the goddamned alteration of plans during their landing.
[ترجمه ترگمان]paratroopers ما در حین فرود آمدن آن ها به خاطر این تغییرات لعنتی از دست داده بود
[ترجمه گوگل]تبهکاران ما در طول فرودشان دچار تلفات سنگین شده اند

11. Because you never learned goddamned thing.
[ترجمه ترگمان]چون تو هیچ وقت این چیزا رو یاد نگرفتی
[ترجمه گوگل]از آنجا که شما هرگز چیز احمقانه آموخته اید

12. I didn't sign up for no goddamned car chase!
[ترجمه ترگمان]من به خاطر دنبال کردن یه ماشین لعنتی هم ثبت نام نکردم!
[ترجمه گوگل]من برای هیچ پیاده روی خودروی سرنوشت ساز ثبت نام نکرده ام!

13. The goddamned old ways, fighting toward the surface.
[ترجمه ترگمان]این دو روش قدیمی، جنگیدن در برابر سطح
[ترجمه گوگل]شیوه های قدیمی شیطنت آمیز، مبارزه با سطح

14. He's a damn ( or goddam or goddamned ) fool.
[ترجمه ترگمان]لعنت بر شیطان
[ترجمه گوگل]او عصبانی است (یا خدانخور)

15. Play the adagio since that's the only goddamned thing you know.
[ترجمه ترگمان]این adagio را بازی کن، چون این تنها چیزی است که می دانی
[ترجمه گوگل]بازی Adagio را از آنجایی که این تنها چیزی است که شما می دانید، بازی کنید

پیشنهاد کاربران

خدا زده ( کسی که توسط خدا لعنت شود ) - بدبخت - فلک زده - بیچاره


لعنت شده، بیچاره، بدبخت فلک زده. . .


کلمات دیگر: