کلمه جو
صفحه اصلی

resurface


دوباره به سطح (آب و غیره) آمدن، (دوباره) روآمدن، (مجازی) دوباره هویدا شدن، دوباره ظاهر شدن، روکش تازه کردن، دوباره روکاری کردن، لایه ی جدید افزودن، دوباره ظاهر شدن the submarine resurfaced زیردریایی رو آب آمد old economic problems resurfaced مسائل اقتصادی پیشین دوباره پدیدار شد روکش تازه کردن، لایه ی جدید افزودن this asphalt needs to be resurfaced این آسفالت نیاز به روکش تازه دارد

انگلیسی به فارسی

دوباره به سطح (آب و غیره) آمدن، (دوباره) روآمدن، (مجازی) دوباره هویدا شدن، دوباره ظاهر شدن


روکش تازه کردن، دوباره روکاری کردن، لایه‌ی جدید افزودن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: resurfaces, resurfacing, resurfaced
• : تعریف: to provide or cover with a new surface.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to come to the surface again.

- The submarine resurfaced for refueling.
[ترجمه ترگمان] زیردریایی دوباره برای سوخت گیری دوباره ظاهر شد
[ترجمه گوگل] زیردریایی برای سوخت گیری مجددا احیا شد

• re-emerge at the surface, reappear at the surface; recoat with a new surface
to resurface something such as a road means to put a new surface on it.
if something such as an idea or problem resurfaces, it becomes important or noticeable again.
if someone resurfaces after they have been absent or busy for a time, they return or start to become socially active again; an informal use.
if someone or something that has been under water resurfaces, they come back to the surface of the water again.

جملات نمونه

1. Meanwhile the race is on to resurface the road before next Wednesday.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، این مسابقه قرار است قبل از چهارشنبه آینده دوباره به نمایش درآید
[ترجمه گوگل]در همین حال مسابقه در آینده تا روز چهارشنبه آینده به راه می افتد

2. When the divers did not resurface after an hour, three crew members dived down to look for them.
[ترجمه ترگمان]وقتی غواصان بعد از یک ساعت ظاهر نشدند، سه نفر از خدمه به پایین شیرجه زدند تا به دنبال آن ها بگردند
[ترجمه گوگل]هنگامی که غواصان بعد از یک ساعت دوباره ناپدید نشدند، سه نفر از اعضای خدمه به دنبال آنها بودند

3. His bad habits began to resurface.
[ترجمه ترگمان] عادت های بد اون دوباره خودشو نشون داد
[ترجمه گوگل]عادت های بد او شروع به دوباره شدن کردند

4. Old prejudices began to resurface.
[ترجمه ترگمان]خرافات قدیمی دوباره شروع به خودنمایی کرد
[ترجمه گوگل]تعصبات قدیمی شروع به تکامل کرد

5. He does not resurface. Meanwhile, Christina finishes her dealings with Nandu and tells Downey to contact China.
[ترجمه ترگمان]او دوباره ظاهر نمی شود در همین حال، کریستینا معاملات خود را با Nandu تمام می کند و به داونی می گوید که با چین تماس بگیرد
[ترجمه گوگل]او دوباره تکرار نمی شود در همین حال، کریستینا روابط خود را با ناندو به پایان می رساند و به دانین می گوید که با چین تماس بگیرد

6. After I think I resurface, the first competition may be taken to the threshing ground.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه فکر می کنم دوباره resurface می کنم، اولین مسابقه ممکن است به محوطه خرمنگاه برده شود
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه من فکر می کنم دوباره به زمین می روم، اولین رقابت ممکن است به زمین خرد شود

7. The Lucerne will resurface for the 2012 model year, riding on a Holden - developed'super'Epsilon platform.
[ترجمه ترگمان]تیم لوسرن در سال مدل سال ۲۰۱۲ دوباره ظاهر خواهد شد و سوار بر سکوی بزرگ developed Epsilon شد
[ترجمه گوگل]لوکزنه برای سال 2012 مدل جدید، سوار بر پلت فرم Holden - developed'super'Epsilon خواهد شد

8. Never resurface a rotor if machining would cause thickness to fall below this limit.
[ترجمه ترگمان]اگر ماشین کاری باعث ایجاد ضخامت کم تر از این حد شود، هرگز در روتور ظاهر نشد
[ترجمه گوگل]اگر ماشینکاری ضخامت کمتر از این حد باشد، هرگز به روتور متصل نشوید

9. Tar and gravel have been used to resurface the eastbound lane and, in places, the shoulder.
[ترجمه ترگمان]قیر و ماسه برای resurface در مسیر eastbound و در بعضی جاها شانه به کار رفته است
[ترجمه گوگل]تار و ماسه برای احیای خط خطوط شرق و در مکان های شانه استفاده شده است

10. Worries over a rising China will certainly resurface and take back the headlines.
[ترجمه ترگمان]چین بر فراز یک چین که در حال افزایش است قطعا دوباره ظاهر خواهد شد و تی تر خبرها را بر می گرداند
[ترجمه گوگل]نگرانی ها در مورد افزایش چین، مطمئنا دوباره به سر می برند و سرمقاله ها را برگردانده اند

11. AE : Will we see any old flames resurface?
[ترجمه ترگمان]آیا باز هم شعله های آتش خودی نشون می دن؟
[ترجمه گوگل]AE آیا ما می بینیم که شعله های آتش سوزی دوباره به وجود می آیند؟

12. At one time they resurface and blow the present things out of proportion.
[ترجمه ترگمان]در یک زمان خودشون رو نشون می دن و همه چیز رو از تناسب خارج می کنن
[ترجمه گوگل]در یک زمان آنها دوباره به هم میپیوندند و چیزهای کنونی را با هم مخلوط می کنند

13. It is likely that they would go into hiding for a few weeks, and resurface when the publicity has died down.
[ترجمه ترگمان]این احتمال وجود دارد که آن ها برای چند هفته مخفی شوند و در زمانی که تبلیغات کاهش یافته است دوباره ظاهر می شوند
[ترجمه گوگل]این احتمال وجود دارد که آنها برای چند هفته پنهان شوند و زمانی که تبلیغات از بین رفته باشد، دوباره رشد می کند

14. Please contact me if any of the stolen paintings resurface.
[ترجمه ترگمان]لطفا با من تماس بگیر اگر هیچ کدوم از نقاشی های دزدیده شده خودشو نشون داده باشن
[ترجمه گوگل]لطفا اگر نقاشی های دزدیده شده را دوباره پر کنید، با من تماس بگیرید

The submarine resurfaced.

زیردریایی روی آب آمد.


Old economic problems resurfaced.

مسائل اقتصادی پیشین دوباره پدیدار شد.


This asphalt needs to be resurfaced.

این آسفالت نیاز به روکش تازه دارد.


پیشنهاد کاربران

[محیط زیست دریایی] آمدن لکه نفتی به سطح آب

روکاری کردن، روکش جدید گذاشتن

دوباره مورد توجه قرار گرفتن ، دوباره پدیدار شدن ،
دوباره بر سر زبان ها افتادن ،

یادآوری شدن


کلمات دیگر: