کلمه جو
صفحه اصلی

wipe off

انگلیسی به فارسی

پاک کردن


انگلیسی به انگلیسی

• erase; wipe away

جملات نمونه

1. Let us wipe off the sweat of youth and stride forward,listening to the spring thunder throughout the journey! Outside the school gate what is greeting us is a glorious future.
[ترجمه ترگمان]باید عرق جوانی را پاک کنیم و به راه خود ادامه دهیم و به غرش رعد در تمام سفر گوش دهیم! بیرون از دروازه مدرسه، چیزی که به ما خوش آمد می گویند یک آینده باشکوه است
[ترجمه گوگل]اجازه دهید ما عرق جوانان را پاک کنیم و به سمت رعد و برق بهار حرکت کنیم در خارج از دروازه مدرسه آنچه که به ما تبریک می گوید آینده ای باشکوه است

2. Paint won't wipe off.
[ترجمه ترگمان]نقاشی از آن محو نخواهد شد
[ترجمه گوگل]رنگ پاک نمی شود

3. Wipe off any excess make-up with a clean, moist cotton flannel.
[ترجمه ترگمان]هر گونه لباس اضافی خود را با یک فلانل تمیز و مرطوب پاک کنید
[ترجمه گوگل]هر آرایش اضافی را با یک فان خال پنبه تمیز و مرطوب پاک کنید

4. They hope he will wipe off all their debt.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم همه بدهی آن ها را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]آنها امیدوارند که تمام بدهی هایشان را پاک کنند

5. Put in on a shoe and it will wipe off in a stiff breeze.
[ترجمه ترگمان]یه کفش پات کن و با یه باد سرد پاک میشه
[ترجمه گوگل]قرار دادن در یک کفش و آن را در یک نسیم سخت پاک کردن

6. Wipe off residue with a damp cloth.
[ترجمه ترگمان]باقی مونده رو با یه پارچه مرطوب تمیز کن
[ترجمه گوگل]بقیه را با یک پارچه مرطوب پاک کنید

7. Ask the waitress to wipe off the table.
[ترجمه ترگمان]از پیشخدمت بخواه که میز را پاک کند
[ترجمه گوگل]از پیشخدمت بپرسید که میز را پاک کنید

8. Just wipe off the surface with a damp paper towel.
[ترجمه ترگمان]فقط با یه دستمال مرطوب سطح آب رو پاک کن
[ترجمه گوگل]فقط با حوله کاغذی مرطوب، سطح را پاک کنید

9. Wipe off all excess fat and slice thinly to serve.
[ترجمه ترگمان]همه چربی اضافی و برش دار را پاک کنید تا سرو کار داشته باشید
[ترجمه گوگل]تمام چربی های اضافی را بشویید و بگذارید کمی خرد شود

10. Wipe off excess marinade before cooking.
[ترجمه ترگمان]marinade را قبل از پخت تمیز کنید
[ترجمه گوگل]قبل از پختن، مرغ اضافی را پاک کنید

11. Wipe off dirt from the screen thoroughly.
[ترجمه ترگمان]خاک را به طور کامل پاک کنید
[ترجمه گوگل]پاک کردن خاک را از روی صفحه به طور کامل

12. Center clipping is a method, which used to wipe off the effect of track, in order to acquire a more exact pitch period.
[ترجمه ترگمان]برش وسط یک روش است که برای پاک کردن اثر مسیر، به منظور بدست آوردن یک دوره زمانی دقیق تر مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]قطع کردن مرکز یک روش است که برای پاک کردن اثر مسیر برای به دست آوردن یک دوره زمانی دقیق تر استفاده می شود

13. Absolute Uninstaller can wipe off all the junk files clearly in seconds. It offers a more user-friendly way to remove unneeded applications and to improve your computer efficiency.
[ترجمه ترگمان]Uninstaller مطلق می توانند همه فایل های junk را به طور واضح در عرض چند ثانیه محو کنند این روش یک روش کاربر پسند بیشتری برای حذف برنامه های کاربردی غیر ضروری و بهبود کارآیی کامپیوتر ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]Absolute Uninstaller می تواند تمام فایل های ناخواسته را به طور واضح در عرض چند ثانیه پاک کند این روش یک کاربر پسند را برای حذف برنامه های غیر ضروری و بهبود کارایی کامپیوتر شما ارائه می دهد

14. Jupiter, to wipe off this aspersion, declared another lottery, for mortals singly and exclusively of the gods.
[ترجمه ترگمان]مشتری، برای پاک کردن این تهمت، بخت آزمایی دیگری اعلام کرد، برای انسان های فانی به تنهایی و منحصرا از خدایان
[ترجمه گوگل]مشتری، برای پاک کردن این پرنده، یک قرعه کشی دیگر را، برای ملک ها به تنهایی و به طور انحصاری از خدایان اعلام کرد

پیشنهاد کاربران

تمیز کردن بادستمال

از بین بردن. کم ارزش یا بی ارزش کردن=در اقتصاد

پاک کردن، خشک کردن

برق امداختن، تمیز کرذن، پاک کردن

دستمال کشیدن ، تمیز مردن ، پاک کردن


محو کردن

wipe the sneer off your face
نیشتو ببند

زدودن

تمیز کردن

۱. to remove something from something
چیزی را از جایی پاک کردن
مثال: All their customer information was wiped off the computer by a virus

۲. to reduce the value of an investment, usually suddenly and by a large amount
کم کردن ارزش یک سرمایه گذاری به طور ناگهانی و به مقدار زیاد
مثال: eight billion dollars was wiped off share prices worldwide

منبع: https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/wipe - sth - off - sth


کلمات دیگر: