کلمه جو
صفحه اصلی

hoover


هربرت هوور (سی و یکمین رئیس جمهور امریکا)، (نام بازرگانی)، جاروبرقی، با جاروبرقی جارو کردن

انگلیسی به فارسی

هربرت هوور (سی و یکمین رئیس جمهور آمریکا)


(نام بازرگانی) جاروبرقی


(نام بازرگانی) با جاروبرقی رفتن، با جاروبرقی جارو کردن


انگلیسی به انگلیسی

• family name; herbert hoover (1874-1964), 31st president of the united states (1929-1933); (trademark) vacuum cleaner manufacturer; vacuum cleaner made by this company; vacuum cleaner (british)
(british) vacuum cleaner (trademark)
(british) vacuum, clean with a vacuum cleaner (trademark)
a hoover is a vacuum cleaner; hoover is a trademark.
if you hoover a carpet, you clean it using a vacuum cleaner.

جملات نمونه

1. You can hoover the ceiling.
[ترجمه ترگمان]میتونی به the برسی
[ترجمه گوگل]شما می توانید سقف را نگه دارید

2. I started with Hoover 26 years ago in sales and rose up through the ranks.
[ترجمه ترگمان]من ۲۶ سال پیش با هوور شروع کردم و از بین رده های بالا رفتم
[ترجمه گوگل]من با هوور 26 ساله در فروش شروع کردم و از طریق صفوف افزایش یافتم

3. You have to hoover anything before you can analyze it.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه بتونی تجزیه و تحلیل کنی باید به hoover برسی
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه بتوانید آن را تجزیه و تحلیل کنید، باید هر چیزی را نگه دارید

4. Hoover was building his reputation as a crime-buster.
[ترجمه ترگمان]هوور \"داشت شهرتش رو به عنوان ادم های جرم درست می کرد\"
[ترجمه گوگل]هوور اعتبار خود را به عنوان یک جرم و جنایتکار ساخت

5. Boone -- like Ted Williams, a Hoover High grad -- is less likely to make such a mistake, however.
[ترجمه ترگمان]بون - - مانند تد ویلیامز که فارغ التحصیل دبیرستان هوور است - - احتمال کمتری دارد که چنین اشتباهی مرتکب شود
[ترجمه گوگل]بون - مانند تد ویلیامز، یک درجه هوور بالا - به احتمال زیاد چنین اشتباهی را ایجاد می کند

6. Because a Hoover lead would never stretch far enough!
[ترجمه ترگمان]چون یه خانم \"هوور\" هیچ وقت به اندازه کافی دووم نمیاره
[ترجمه گوگل]از آنجا که یک سر Hoover هرگز به اندازه کافی گسترش نمی یابد!

7. Collectors seem prepared to Hoover them up, however tenuous the connection with the liner.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد Collectors برای هوور آماده هستند، با این حال، ارتباط با خط لوله را ضعیف می کنند
[ترجمه گوگل]جمع کنندگان به نظر میرسد که هوور آنها را آماده کرده است، با این وجود ارتباط با خطوط کوچک

8. The best-selling model in the current Hoover range is not included, even though it would seem a classic example of successful design.
[ترجمه ترگمان]بهترین مدل فروش در محدوده هوور در نظر گرفته نشده است، حتی اگر یک نمونه کلاسیک از طراحی موفق به نظر برسد
[ترجمه گوگل]بهترین مدل فروش در محدوده هوور فعلی گنجانده شده است، حتی اگر به نظر می رسد یک نمونه کلاسیک از طراحی موفق است

9. I did these with an old Hoover pipe and a kettle!
[ترجمه ترگمان]من این کار رو با یه خانم \"هوور\" و یه ک تری درست کردم
[ترجمه گوگل]من این کار را با یک لوله هوور قدیمی و یک کتری کردم!

10. For Hoover didn't just make phone calls, or misuse a limo.
[ترجمه ترگمان]زیرا هوور فقط تماس های تلفنی و یا سو استفاده از یک لیموزین انجام نمی داد
[ترجمه گوگل]برای هوور نه تنها تماس تلفنی برقرار کرد و نه لیمویی را سوء استفاده کرد

11. No dam after Hoover has ever quite matched its grace and glorious detail.
[ترجمه ترگمان]هیچ سدی پس از هوور تا کنون با شکوه و جزئیات باشکوه خود همخوانی ندارد
[ترجمه گوگل]بدون سد پس از هوور تا به حال کاملا با فضل و جزئیات شکوه خود را مطابقت دارد

12. His dismembered body was dumped near Hoover Dam.
[ترجمه ترگمان]بدن تکه تکه شده او نزدیک سد هوور ریخته شد
[ترجمه گوگل]بدن دفنش در نزدیکی سد هوور تخلیه شد

13. You forgot to hoover the lounge before you went out this morning?
[ترجمه ترگمان]شما قبل از این که امروز صبح بیرون رفتید، قبل از بیرون رفتن به اتاق استراحت رفتید؟
[ترجمه گوگل]قبل از این که صبح بیرون رفتی فراموش کردی که سالن را نگه دارید؟

14. J Ed; gar Hoover lied about almost every episode in his career.
[ترجمه ترگمان]ج اد و هوور تقریبا در هر قسمت از زندگیش دروغ گفتند
[ترجمه گوگل]ج اد؛ Gar Hoover در تقریبا هر قسمت در حرفه خود دروغ گفت

پیشنهاد کاربران

جاروبرقی

مانع. نگهدارنده

Hoover=Vacuum
Meaning=جارو برقی

نگهدارنده

جاروبرقی کردن
Vacuum

hoover
مَکروب ، مَکروبه
از مَکیدن وَ روفتَن یا رُفتَن یا روبیدَن
مَکروب : مَک - روب
مَکروبه : مَک - روب - ه


کلمات دیگر: