1. off the cuff
(خودمانی) بدون آمادگی قبلی،بلامقدمه،بدون پیش اندیشی
2. on the cuff
(امریکا - خودمانی) نسیه،قرضی
3. he gave the boy a good cuff
سیلی محکمی به پسر زد.
4. i can't answer your questions off the cuff
همینطوری نمی توانم پرسش های شما را پاسخ بدهم.
5. She hoped they wouldn't cuff her hands behind her back.
[ترجمه ترگمان]امیدوار بود دستش را پشت سرش بگذارد
[ترجمه گوگل]او امیدوار بود که دستانش را پشت سرش نگذارند
6. I'm just speaking off the cuff here-I haven't seen the results yet.
[ترجمه Lena] من دارم بدون امادگی اینجا صحبت میکنم ، هنوز نتایج را ندیده ام
[ترجمه ترگمان]من فقط دارم از آستین بالا حرف می زنم - هنوز نتایج را ندیده ام
[ترجمه گوگل]من فقط صحبت کردن از کاف در اینجا - من هنوز نتایج را دیده ام
7. She gave him a playful cuff on the shoulder.
[ترجمه ترگمان]نگاه شیطنت آمیزی به او انداخت
[ترجمه گوگل]او به او یک کاف بازیگوش بر روی شانه داد
8. Knee-high stockings come with contrasting turn-back cuff.
[ترجمه ترگمان]جوراب های ساق بلند تا زانو با دست بند ضد متضاد
[ترجمه گوگل]جوراب زنانه دارای زانو با مخفی کاف عقب برگشت
9. The knitted cuff around the neck feels snug and the hood is well cut, lined and detachable.
[ترجمه ترگمان]دستگاه بافندگی به دور گردن نرم و نرم است و کاپوت آن به خوبی بریده شده است
[ترجمه گوگل]کفش کنتد در اطراف گردن احساس راحتی می کند و کفش به خوبی برش داده شده و برداشته شده و قابل جدا شدن است
10. The mike clipped to the inside of his cuff.
[ترجمه ترگمان]مایک با دست بند به داخل دگمه هاش ضربه زد
[ترجمه گوگل]مایک به داخل کاف خود کشیده شد
11. A spokesman for Cuff Roberts said the scheme offered nationwide expertise from Liverpool and stiff competition to Manchester firms.
[ترجمه ترگمان]یکی از سخنگویان Cuff رابرتز گفت که این طرح تخصص ملی را از لیورپول و رقابت سخت به شرکت های منچستر ارائه کرده است
[ترجمه گوگل]یک سخنگوی کاف رابرتس گفت که این طرح تخصص عمومی در لیورپول و رقابت سخت را به شرکت های منچستر ارائه داد
12. Bands of stripes can be used above cuff welts or at the neck edge of a garment.
[ترجمه ترگمان]گروه ها از خطوط راه راه را می توان در بالای سر آستین و یا لبه گردن یک لباس مورد استفاده قرار داد
[ترجمه گوگل]نوارهایی از نوارها را می توان در بالا از دستمال کاف یا در لبه گردن یک لباس استفاده کرد
13. A tasteful inch of white cuff protruded from beneath his black suit coat.
[ترجمه ترگمان]یک آستین پیراهن سفیدی از زیر کت و شلوار سیاهش بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]یک کفی طعم کاف سفید از زیر کت کت و شلوار سیاه خود
14. I hadn't prepared a speech so I just said a few words off the cuff.
[ترجمه ترگمان]من یک سخنرانی آماده نکرده بودم، بنابراین فقط چند کلمه از آستین بیرون زدم
[ترجمه گوگل]من سخنرانی نکردم، بنابراین فقط چند کلمه از کاف گفتم
15. Give me 100 dollars down and we'll put the rest on the cuff.
[ترجمه ترگمان]صد دلار به من بده و بقیه را در آستین می گذاریم
[ترجمه گوگل]به من 100 دلار بدهید و بقیه را بر روی کاف بگذارید
16. This is not the kind of question that one can answer off the cuff.
[ترجمه ترگمان]این از اون نوع سوالی نیست که یکی میتونه از دست بند جواب بده
[ترجمه گوگل]این نوع سوال نیست که می تواند از کاف پاسخ دهد