کلمه جو
صفحه اصلی

preparedness


معنی : امادگی، پستابودن، روبراهی
معانی دیگر : آمادگی، آمایش، بسیج، فراهمی، تیاری، سازمندی

انگلیسی به فارسی

امادگی، پستابودن، روبراهی، سازمندی


آمادگی، امادگی، پستابودن، روبراهی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the condition or state of being prepared, esp. for war.

• readiness; state of being prepared; state of being arranged
preparedness is the state of being ready for something to happen; used especially when referring to events such as a war or a disaster of some kind.

مترادف و متضاد

امادگی (اسم)
susceptibility, penchant, preparation, vigilance, lurch, readiness, preparedness, tautness, predisposition

پستابودن (اسم)
preparedness

روبراهی (اسم)
preparedness

جملات نمونه

1. military preparedness
آمادگی جنگی

2. military preparedness
آمادگی نظامی

3. in sports, preparedness means everyting
در ورزش آمادگی بسیار اهمیت دارد.

4. The main qualities required are preparedness to work hard, ability to learn, ambition and good health.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های اصلی مورد نیاز، آمادگی برای کار سخت، توانایی برای یادگیری، جاه طلبی و سلامت خوب است
[ترجمه گوگل]کیفیت اصلی مورد نیاز آمادگی برای کار سخت، توانایی یادگیری، جاه طلبی و سلامت خوب است

5. Everything was in a state of preparedness.
[ترجمه ترگمان]همه چیز در حالت of بود
[ترجمه گوگل]همه چیز در حالت آمادگی بود

6. I was surprised by his preparedness to break the law.
[ترجمه ترگمان]از preparedness او برای شکستن قانون تعجب کردم
[ترجمه گوگل]من از آمادگی او برای شکستن قانون شگفت زده شدم

7. The troops are in a state of preparedness.
[ترجمه ترگمان]نیروها در وضعیت آمادگی قرار دارند
[ترجمه گوگل]سربازان در وضعیت آمادگی قرار دارند

8. The army is in a state of preparedness for war.
[ترجمه ترگمان]ارتش در وضعیت آمادگی برای جنگ است
[ترجمه گوگل]ارتش در وضعیت آمادگی برای جنگ قرار دارد

9. We should have a detached preparedness for mystical states and no anxiety for them.
[ترجمه ترگمان]ما باید یک آمادگی مجزا برای حالات عرفانی و هیچ نگرانی برای آن ها داشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما باید آمادگی جداگانه ای برای دولت های عرفانی داشته باشیم و برای آنها اضطراب نداشته باشیم

10. Nicholas had shown a preparedness to use diplomatic means which was to be the main feature of his conduct of international relations.
[ترجمه ترگمان]نیکلای آمادگی خود را برای استفاده از وسایل دیپلماتیک نشان داده بود که می بایست ویژگی اصلی رفتار او در روابط بین الملل باشد
[ترجمه گوگل]نیکلاس آمادگی خود را برای استفاده از ابزارهای دیپلماتیک نشان داد که مهمترین ویژگی رفتار او در روابط بین الملل بود

11. Military preparedness is important to prevent war.
[ترجمه ترگمان]آمادگی نظامی برای جلوگیری از جنگ مهم است
[ترجمه گوگل]آمادگی نظامی برای جلوگیری از جنگ مهم است

12. The total annual operating budget of the Cyclone Preparedness Programme was under US$13000.
[ترجمه ترگمان]کل بودجه عملیاتی سالیانه برنامه Cyclone، زیر ۱۳۰۰۰ دلار بود
[ترجمه گوگل]کل بودجه عملیاتی سالانه برنامه آمادگی سیکل تحت 13000 دلار بود

13. They never campaigned for military preparedness.
[ترجمه ترگمان]آن ها هرگز برای آمادگی نظامی مبارزه نکردند
[ترجمه گوگل]آنها هرگز برای آمادگی نظامی مبارزه نمی کردند

14. The Patriot Act and the Bioterrorism Preparedness Act were passed in 2001 and 200
[ترجمه ترگمان]قانون Patriot و قانون آمادگی Bioterrorism در سال ۲۰۰۱ و ۲۰۰ تصویب شد
[ترجمه گوگل]قانون پاتریوت و قانون آمادگی بیوتروریسم در سال 2001 و 200 مورد تصویب شد

15. Saddles, Stirrups and Spurs - Preparedness for active service.
[ترجمه ترگمان]Saddles، stirrups و اسپرز - آمادگی برای خدمات فعال
[ترجمه گوگل]زین، ستارک و اسپورس - آمادگی برای خدمات فعال

military preparedness

آمادگی نظامی


پیشنهاد کاربران

۱ - مهیّا شدن، آماد ۲ - تدارک


کلمات دیگر: