کلمه جو
صفحه اصلی

macroeconomics


(بخشی از اقتصاد که با رابطه ی نیروهای عمده ی بازار و زمینه های عمده ی اقتصادی سر و کار دارد) اقتصاد کلان (در برابر: اقتصاد خرد microeconomics)، روانشناسى : اقتصاد کلان

انگلیسی به فارسی

(بخشی از اقتصاد که با رابطه‌ی نیروهای عمدهی بازار و زمینههای عمدهی اقتصادی سر و کار دارد) اقتصاد کلان (در برابر: اقتصاد خرد microeconomics)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: macroeconomic (adj.)
• : تعریف: (used with a sing. verb) the study of a nation's economy as a whole and of the interrelationships of its various sectors and components. (Cf. microeconomics.)

• branch of economics which studies a nation's economy as a whole
branch of economics that deals with the overall forces that control an economy

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] اقتصاد کلان

جملات نمونه

1. Few adherents to the new classical macroeconomics trouble even to question it, let alone provide an analytical basis to justify it.
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از طرفداران اقتصاد کلان کلاسیک حتی برای سوال کردن از آن مشکل دارند، به تنهایی اجازه دهید مبنایی تحلیلی برای توجیه آن فراهم آورد
[ترجمه گوگل]پیروان کمی به اقتصاد کلان کالسیک جدید حتی برای آن نیز سؤال می کنند، بجز ارائه یک مبنای تحلیلی برای توجیه آن

2. The second area of current research in macroeconomics centres on a phenomenon known as hysteresis.
[ترجمه ترگمان]بخش دوم تحقیق حاضر در مرکز اقتصاد کلان در یک پدیده شناخته شده به نام پسماند
[ترجمه گوگل]محدوده دوم تحقیقات فعلی در اقتصاد کلان بر روی یک پدیده شناخته شده به عنوان هیسترزیزه می شود

3. The reaction of the mainstream in macroeconomics was to pursue a second, less extreme line of inquiry.
[ترجمه ترگمان]واکنش جریان اصلی در اقتصاد کلان، دنبال کردن خط دوم و کم تر پرسشگری بود
[ترجمه گوگل]واکنش جریان اصلی در اقتصاد کلان، دنبال کردن یک خط دوم، کمتر افراطی از تحقیقات بود

4. Macroeconomics is the study of the big picture: Which way is the economy headed?
[ترجمه ترگمان]Macroeconomics مطالعه تصویر بزرگ است: کدام روش به سمت اقتصاد حرکت می کند؟
[ترجمه گوگل]اقتصاد کلان مطالعه عکس بزرگ است: اقتصاد کجا ریشه دارد؟

5. Explain the distinction between microeconomics and macroeconomics.
[ترجمه ترگمان]تمایز بین اقتصاد خرد و اقتصاد کلان را توضیح دهید
[ترجمه گوگل]تمایز میان اقتصاد خرد و اقتصاد کلان را توضیح دهید

6. If macroeconomics concerns the big picture, it must also concern the biggest player, the government.
[ترجمه ترگمان]اگر اقتصاد کلان به تصویر بزرگ مربوط باشد، باید به بزرگ ترین بازیگر، دولت نیز نگران باشد
[ترجمه گوگل]اگر اقتصاد کلان مربوط به تصویر بزرگ، آن نیز باید به بزرگترین بازیکن، دولت است

7. Mr. Samuels is an expert in macroeconomics.
[ترجمه ترگمان]اقای \"تمدید\" یه کارشناس در \"macroeconomics\" - ه
[ترجمه گوگل]آقای ساموئلس متخصص اقتصاد کلان است

8. Macroeconomics assumes that wages are inflexible downwards.
[ترجمه ترگمان]Macroeconomics فرض می کند که دستمزدها به سمت پایین غیرقابل انعطاف است
[ترجمه گوگل]اقتصاد کلان فرض می کند که دستمزدها به سمت پایین بی حرکت هستند

9. I worry that mainstream Keynesian macroeconomics is little more than fancy camouflage for make - work bias.
[ترجمه ترگمان]من نگران این هستم که جریان اصلی اقتصاد کلان کلان چیزی بیش از یک استتار برای تعصب کار است
[ترجمه گوگل]من نگران هستم که اقتصاد کلان اقتصاد کینزی کمی بیشتر از استتار فانتزی برای تعصب کار است

10. Research and teaching: Monetary Finance, Macroeconomics, and Economic Growth Theory.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات و تدریس: اقتصاد پولی، Macroeconomics، و نظریه رشد اقتصادی
[ترجمه گوگل]تحقیق و تدریس: پول نقد، اقتصاد کلان و نظریه رشد اقتصادی

11. Macroeconomics emphasizes the theories of national income determination, inflation and unemployment, economic growth and development, economic development cycle, financial and monetary policies.
[ترجمه ترگمان]Macroeconomics بر نظریه های اراده ملی، تورم و بیکاری، رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی، چرخه توسعه اقتصادی، سیاست های مالی و پولی تاکید دارد
[ترجمه گوگل]اقتصاد کلان بر نظریه های تعیین درآمد ملی، تورم و بیکاری، رشد اقتصادی و توسعه، چرخه توسعه اقتصادی، سیاست های مالی و پولی تاکید دارد

12. One type of variable coefficient macroeconomics simultaneous equations model is proposed, and its two stage local linear estimators are established.
[ترجمه ترگمان]یک نوع ضریب متغیر در مدل معادلات همزمان پیشنهاد می شود و two خطی محلی آن ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]یک نوع ضریب متغیر مدل اقتصاد معادلات کلان اقتصاد کلان پیشنهاد شده است و برآوردگرهای خطی دو مرحله ای آن تأیید شده است

13. Research and teaching : Econometrics, Macroeconomics, and Panel Data Analysis.
[ترجمه ترگمان]تحقیق و تدریس: Econometrics، Macroeconomics و بخش تحلیل داده ها
[ترجمه گوگل]تحقیق و تدریس: اقتصاد سنجی، اقتصاد کلان و تجزیه و تحلیل داده های پانل

14. Brackish macroeconomics flowed from universities into central banks.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد کلان کلان از دانشگاه ها به بانک های مرکزی سرازیر شد
[ترجمه گوگل]اقتصادهای اقتصادی ترشح شده از دانشگاه ها به بانک های مرکزی منتقل شدند

15. Nevertheless, the peremptory dismissal of the book which established the modern discipline of macroeconomics is disconcerting.
[ترجمه ترگمان]با این وصف، خروج اجباری کتاب که نظم نوین اقتصاد کلان را بنیان نهاد، مشوش کننده است
[ترجمه گوگل]با این وجود، اخراج قاطعانه کتاب که رشته مدرن اقتصاد کلان را تأسیس کرده است، ناامید کننده است

پیشنهاد کاربران

macroeconomics ( اقتصاد )
واژه مصوب: اقتصاد کلان
تعریف: شاخه ای از اقتصاد نظری که رفتار اقتصادی را در سطح کلان مطالعه می کند


کلمات دیگر: