1. in addition to its denotation, the word "mother" also connotes "origin" and "nurturer"
واژه ی مادر علاوه بر معنی اصلی خود دارای همباره های (معانی ضمنی) ((سرمنشا)) و ((پرورنده)) نیز هست.
2. the addition consisted of two big rooms
بخش الحاقی ساختمان از دو اتاق بزرگ تشکیل شده بود.
3. the addition of even one word changes the sense of this sentence
افزودن حتی یک واژه معنی این جمله را عوض می کند.
4. the addition of even one wrong color will kill the carpet
افزودن حتی یک رنگ ناجور فرش را خراب می کند.
5. the addition of two new members
اضافه شدن دو عضو جدید
6. in addition
به علاوه،ضمنا،همچنین
7. in addition to
علاوه بر این،به اضافه
8. children learn addition and subtraction
بچه ها جمع و تفریق می آموزند.
9. virulence exalted by addition of sugar to the culture
ویشناکی که با افزودن شکر تسریع شده بود
10. this sign expresses addition
نشان علامت جمع است.
11. the building has been heightened by the addition of another storey
ساختمان با افزوده شدن یک طبقه ی دیگر بلندتر شده است.
12. the improvement of the building through repairs and the addition of two rooms
بهتر کردن عمارت با تعمیر و افزودن دو اتاق
13. In addition to the photos, nothing taken away; In addition to the footprints, nothing left.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر عکس ها، هیچ چیز از بین نرفته است؛ به علاوه رد پاها، هیچ چیز باقی نمانده است
[ترجمه گوگل]علاوه بر عکس ها، هیچ چیز از بین نمی رود؛ علاوه بر رد پا، هیچ چیز دیگری هم نمانده است
14. In addition to you,and who is eligible walked around in my heart.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر شما، و کسی که واجد شرایط است، در قلب من قدم می زند
[ترجمه گوگل]علاوه بر شما و کسانی که واجد شرایط هستند در قلب من راه می روند
15. In addition to endure, we have no choice.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر تحمل، ما هیچ چاره ای نداریم
[ترجمه گوگل]علاوه بر تحمل، ما هیچ گزینهای نداریم
16. Part-time English classes are offered. In addition, students can take classes in word-processing and computing.
[ترجمه ترگمان]کلاس های انگلیسی نیمه وقت پیشنهاد می شود به علاوه، دانش آموزان می توانند در پردازش و پردازش کلمه کلاس بگیرند
[ترجمه گوگل]کلاس های زبان غیبت ارائه می شود علاوه بر این، دانش آموزان می توانند در پردازش و پردازش متن درس بخوانند
17. There will be simple tests in addition, subtraction, multiplication and division.
[ترجمه ترگمان]آزمون های ساده علاوه، تفریق، ضرب و تقسیم وجود دارد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تست ساده، تفریق، ضرب و تقسیم نیز وجود خواهد داشت
18. I minored in literature in addition to art.
[ترجمه ترگمان]من علاوه بر هنر، در ادبیات تحقیق کردم
[ترجمه گوگل]من در ادبیات علاوه بر هنر به کار خود ادامه دادم
19. The addition of networking facilities will greatly enhance the system.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، امکانات شبکه سازی به شدت سیستم را افزایش خواهد داد
[ترجمه گوگل]افزون بر امکانات شبکه، این سیستم به طرز چشمگیری افزایش می یابد
20. A secretary would be a welcome/useful addition to our staff.
[ترجمه ترگمان]یک منشی علاوه بر کارکنان ما، یک منشی خوب \/ مفید خواهد بود
[ترجمه گوگل]یک وزیر امور خارجه علاوه بر کارکنان ما، خوشایند / مفید خواهد بود