اسم ( noun )
• (1) تعریف: any sudden or unexpected and uneven motion.
• مترادف: start, yank
• مشابه: jolt, jounce, jump, lurch, tweak, twitch
- With a violent jerk, he awoke from a nightmare.
[ترجمه ترگمان] با حرکتی تند از یک کابوس بیدار شد
[ترجمه گوگل] با یک حرکت تند و سریع، او از یک کابوس بیدار شد
• (2) تعریف: a sudden and uneven tug or twist.
• مترادف: pull, tug
• مشابه: hitch, tweak, twist, twitch, wrench, yank
- The fish gave a jerk on the line.
[ترجمه علی مرادی] ماهبه یک تکان شدید به سیم قلاب داد.
[ترجمه ترگمان] اون ماهی یه عوضی بهم داد
[ترجمه گوگل] ماهی یک خط تیره روی خط گذاشت
• (3) تعریف: (slang) a naive, inconsiderate, or highly disagreeable person.
• مترادف: creep
• مشابه: asshole, bastard, loser, sap, turkey
- You're a jerk if you think she's going to come back to you.
[ترجمه علی مرادی] اگه فکر میکنی اون میخواد برگرده پیشت یک احمقی.
[ترجمه ترگمان] تو یه عوضی هستی اگه فکر می کنی اون برمی گرده پیش تو
[ترجمه گوگل] اگر فکر می کنید او قصد بازگشت به شما را دارد، یک حرکت تند و سریع خواهید بود
- He was a jerk to leave you there by yourself without a way to get home.
[ترجمه ترگمان] اون یه عوضی بود که بدون راه رفتن تو رو اونجا تنها گذاشت
[ترجمه گوگل] او یک حرکت تند و زننده بود که شما را بدون اینکه بتواند به خانه برسد، به آنجا می برد
- I don't know how he can share a room with a jerk like that always stealing his stuff.
[ترجمه ترگمان] نمی دونم چطور می تونه یه اتاق رو با یه عوضی تقسیم کنه، مثل این که همیشه وسایلش رو میدزده
[ترجمه گوگل] من نمی دانم چگونه می تواند یک اتاق را با یک حرکت تند و سریع مانند آن همیشه سرقت مواد خود را به اشتراک بگذارید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: jerks, jerking, jerked
• : تعریف: to tug or twist suddenly; yank.
• مترادف: tug, yank
• مشابه: hitch, pluck, pull, thrash, tweak, twist, twitch
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: jerkingly (adv.), jerker (n.)
عبارات: jerk off
• : تعریف: to make a sudden or unexpected and uneven motion.
• مشابه: thrash, twitch, wrench
- He jerked when the needle pricked him.
[ترجمه ترگمان] وقتی سوزن او را تیز کرد تکانی به خود داد
[ترجمه گوگل] او هنگامی که سوزن او را زخمی کرد، حرکت کرد
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: jerks, jerking, jerked
• : تعریف: to cure (meat that has been cut into thin strips) by drying.