کلمه جو
صفحه اصلی

keep accounts

انگلیسی به انگلیسی

• record money received and spent, record business dealings

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] حساب های دایمی

جملات نمونه

1. I keep accounts for the business, but I'm not scientific about it.
[ترجمه ترگمان]حساب این کار را می کنم، اما در این مورد علمی نیستم
[ترجمه گوگل]من برای کسب و کار حساب می کنم، اما در مورد آن علمی نیستم

2. She has a very slapdash approach to keeping accounts.
[ترجمه امیر] در نگهداری حساب ها، خیلی سرسری عمل می کند.
[ترجمه ترگمان]او رویکرد بسیار slapdash برای نگهداری حساب ها دارد
[ترجمه گوگل]او یک رویکرد بسیار اسلپادش برای نگهداری حساب ها دارد

3. Governments and businesses will start keeping accounts in euros.
[ترجمه ترگمان]دولت ها و شرکت ها شروع به نگهداری حساب ها در یورو خواهند کرد
[ترجمه گوگل]دولت ها و کسب و کار ها شروع به نگه داشتن حساب در یورو خواهند کرد

4. The factory timekeeper keeps account of the hours of work done.
[ترجمه ترگمان]متصدی حضور و غیاب، ساعات کار انجام شده را به حساب می آورد
[ترجمه گوگل]زمان نگهدارنده کارخانه ساعت کار انجام می شود

5. Woodforde was himself meticulous in keeping account of his outgoings and making prompt payment to tradesmen.
[ترجمه ترگمان]از این گذشته، خود را موظف می دید که حساب outgoings را بپردازد و به کسبه بپردازد
[ترجمه گوگل]Woodforde خود را دقیق در نظر گرفتن هزینه های خود و پرداخت سریع به معامله گران

6. The sustained discipline required to keep accounts was boringly time-consuming and beyond the capabilities of most.
[ترجمه ترگمان]انضباط مداوم مورد نیاز برای حفظ حساب ها وقت گیر و فراتر از قابلیت های بسیاری بود
[ترجمه گوگل]انضباط پایدار مورد نیاز برای نگهداری حساب ها خسته کننده زمان زیادی بود و فراتر از توانایی های بیشتر

7. They have learned how to manage budgets and keep accounts.
[ترجمه ترگمان]آن ها یاد گرفته اند که چگونه بودجه را مدیریت کرده و حساب ها را حفظ کنند
[ترجمه گوگل]آنها آموخته اند که چگونه به مدیریت بودجه و نگه داشتن حساب ها

8. Yahoo! Mail's rule is to keep accounts private.
[ترجمه ترگمان]Yahoo! قانون نامه این است که حساب ها را خصوصی نگه دارید
[ترجمه گوگل]یاهو قانون ایمیل حفظ خصوصیات خصوصی است

9. Receive and deliver the direct and indirect material; keep accounts to consist with the substance.
[ترجمه ترگمان]مواد مستقیم و غیر مستقیم را دریافت و تحویل دهید؛ حساب ها را با ماده تشکیل دهید
[ترجمه گوگل]دریافت و تحویل مواد مستقیم و غیر مستقیم؛ نگه داشتن حساب ها با ماده باشد

10. If they didn't keep accounts, they wouldn't be clear of how they use their money.
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها حساب های خود را نگه نمی دارند، از این که چطور از پولشون استفاده می کنند، پاک نمی شوند
[ترجمه گوگل]اگر حسابها را حفظ نکنند، از نحوه استفاده از پولشان معلوم نیست

11. A shop keeper must keep accounts.
[ترجمه ترگمان]صاحب فروشگاه باید حساب ها را نگه دارد
[ترجمه گوگل]نگهبان فروشگاه باید حساب ها را نگه دارد

12. The expense keep accounts on the accountant that unless manage a gender, goes and one-time item pay, profit margin and historical expression keep basic consistent.
[ترجمه ترگمان]هزینه های حسابداری حساب ها را بر روی حسابدار نگه می دارد که مگر این که یک جنس را مدیریت کند، پرداخت شود و یک مورد زمان پرداخت شود، حاشیه سود و بیان تاریخی سازگاری اولیه را حفظ می کنند
[ترجمه گوگل]این هزینه حسابداری در حسابدار را نگه می دارد که مگر اینکه یک جنسیت را اداره کند، می پردازد و پرداخت یکبارۀ اقلام، حاشیه سود و نمایش تاریخی پایدار است

13. PageOnce uses bank-level security to keep accounts from being hacked.
[ترجمه ترگمان]PageOnce از امنیت سطح بانک برای حفظ حساب ها از هک شدن حساب استفاده می کند
[ترجمه گوگل]PageOnce از امنیت بانکی استفاده می کند تا حساب ها از هک شدن جلوگیری شود

14. To keep accounts is a good habit.
[ترجمه ترگمان]نگهداری حساب ها یک عادت خوب است
[ترجمه گوگل]نگه داشتن حساب ها یک عادت خوب است

پیشنهاد کاربران

حسابداری کردن ( اعمالی که یک حسابدار انجام میدهد )

حساب کتاب نگهداشتن


کلمات دیگر: