کلمه جو
صفحه اصلی

encoding


معنی : رمز گذاری
معانی دیگر : رمز گذاری

انگلیسی به فارسی

رمزگذاری


رمزگذاری، رمز گذاری


انگلیسی به انگلیسی

• ciphering, coding; conversion to a code which suits a device or program (computers)

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] رمز گذاری، کد گذاری
[ریاضیات] رمز گذاری، کدگذاری
[روانپزشکی] رمز گردانی. در نظریه اطلاعات، ارائه داده ها برای انتقال یا ذخیره سازی. در فن محاسبه، مرحله نهایی در تهیه مساله ای برای کامپیوتر.
[آمار] رمزی سازی
[آب و خاک] رمزگذاری، کد گذاری

مترادف و متضاد

رمز گذاری (اسم)
coding, encoding

جملات نمونه

1. Therefore, the genes encoding these proteins were chosen for insertion into the triple gene transfer vector.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ژن های کدگذاری شده این پروتئین ها برای وارد کردن به بردار انتقال ژن سه گانه انتخاب شدند
[ترجمه گوگل]بنابراین، ژن هایی که این پروتئین ها را رمزگذاری می کنند برای قرار دادن در بردار انتقال ژن سه گانه انتخاب شدند

2. Place deixis concerns the encoding of spatial locations relative to the location of the participants in the speech event.
[ترجمه ترگمان]مکان یاب مربوط به رمزگذاری مکان فضایی نسبت به مکان شرکت کنندگان در رویداد سخنرانی است
[ترجمه گوگل]محل deixis مربوط به رمزگذاری مکان های مکانی نسبت به محل شرکت کنندگان در رویداد گفتار است

3. The role of genes encoding other alcohol metabolising enzymes in a genetic predisposition to alcoholic liver damage has yet to be explored.
[ترجمه ترگمان]نقش ژن های encoding دیگر آنزیم های metabolising الکلی در زمینه ژنتیکی برای آسیب کبد الکلی، هنوز مورد بررسی قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]نقش ژن هایی که دیگر آنزیم های متابولیسم الکل را کدگذاری می کنند در یک بیماری ژنتیکی به آسیب کبدی الکلی هنوز مورد بررسی قرار نگرفته است

4. The encoding is done by a fine laser beam burning a series of microscopic pits into the disc surface.
[ترجمه ترگمان]رمزگذاری توسط یک پرتوی لیزری مناسب که مجموعه ای از گودال های میکروسکوپی را در سطح دیسک روشن می کند انجام می شود
[ترجمه گوگل]رمزگذاری توسط یک پرتو لیزر خوب انجام می شود و یک سری حفره های میکروسکوپی را به سطح دیسک می کوبد

5. The importance to historians of encoding standards that will facilitate data exchange can not be overstated.
[ترجمه ترگمان]اهمیت مورخان استانداردهای رمزگذاری که تبادل داده را تسهیل خواهند کرد را نمی توان اغراق کرد
[ترجمه گوگل]اهمیت مورخان از استانداردهای کدگذاری که تبادل اطلاعات را تسهیل می کنند، نمی تواند بیش از حد باشد

6. On other occasions the encoding process might be the result of a great deal of consideration.
[ترجمه ترگمان]در موارد دیگر، فرآیند کدگذاری ممکن است نتیجه یک معامله بزرگ باشد
[ترجمه گوگل]در موارد دیگر، فرایند رمزگذاری ممکن است نتیجه بسیار مهمی باشد

7. The amount of encoding in a header will depend both on the nature and the intended use of the text.
[ترجمه ترگمان]مقدار کدگذاری در سرصفحه هم به ماهیت و هم کاربرد مورد نظر متن بستگی خواهد داشت
[ترجمه گوگل]میزان رمزگذاری در هدر هر دو به طبیعت و استفاده مورد نظر از متن بستگی دارد

8. The genes encoding the protein are packaged such that the encoded protein is displayed on the outside of the package.
[ترجمه ترگمان]ژن های رمزگذاری پروتیین به گونه ای بسته بندی می شوند که پروتیین کدگذاری شده در خارج از بسته نمایش داده می شود
[ترجمه گوگل]ژن هایی که پروتئین را رمزگذاری می کنند بسته بندی می شوند به طوری که پروتئین کد شده در خارج از بسته نمایش داده می شود

9. It is based on encoding multimedia information on the reflective surface of a silvered 12-inch disc.
[ترجمه ترگمان]آن مبتنی بر رمزگذاری اطلاعات چند رسانه ای بر روی سطح انعکاسی یک دیسک ۱۲ اینچی است
[ترجمه گوگل]این بر مبنای رمزگذاری اطلاعات چندرسانه ای بر روی سطح بازتاب یک دیسک 12 اینچی نقره ای است

10. The mouse DNA sequence encoding TEF-1 was 92% homologous with the corresponding human sequence.
[ترجمه ترگمان]توالی DNA موشی encoding - ۱ با توالی انسانی متناظر، ۹۲ % بود
[ترجمه گوگل]توالی DNA ماشه کدگذاری TEF-1 92٪ با توالی انسانی مربوطه بود

11. How can we support the development of encoding standards which will facilitate data exchange?
[ترجمه ترگمان]چگونه می توانیم از توسعه استانداردهای کدگذاری پشتیبانی کنیم که تبادل داده ها را تسهیل می کند؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانیم توسعه استانداردهای کدگذاری را پشتیبانی کنیم که تبادل اطلاعات را تسهیل می کند؟

12. Even beyond the encoding methods mentioned above, there is the possibility of a different type of preprocessing.
[ترجمه ترگمان]حتی فراتر از روش های رمزگذاری که در بالا ذکر شد، احتمال نوع متفاوتی پیش پردازش وجود دارد
[ترجمه گوگل]حتی فراتر از روش های رمزگذاری ذکر شده در بالا، امکان یک نوع پیش پردازش متفاوت وجود دارد

13. Identification of the gene encoding s-ADH and the eventual search for polymorphisms are awaited with interest.
[ترجمه ترگمان]شناسایی کدگذاری ژن - adh و جستجوی نهایی برای polymorphisms مورد توجه قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]شناسایی ژن کدبندی s-ADH و جستجوی احتمالی پلی مورفیسم با علاقه در انتظار است

14. It represents the spatial encoding of frequency, just like a piano. ( example ).
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده کدگذاری فضایی فرکانس، درست مانند یک پیانو است (به عنوان مثال)
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده رمزگذاری فضایی فرکانس است، درست مثل یک پیانو ( مثال )

پیشنهاد کاربران

رمزگردانی

encoding ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: کُدبندی
تعریف: فرایند تبدیل اطلاعات به صورتی دیگر براساس رمزگذاری معین


کلمات دیگر: