کلمه جو
صفحه اصلی

ware


معنی : جنس، اجناس، کالای فروشی، متاع، کالا، اگاه، حذر کردن
معانی دیگر : (معمولا جمع) کالا (به ویژه در مغازه)، جنس (اجناس)، فرآورده، محصول، افزار، ابزار، وسیله، (معمولا در ترکیب) - آلات، ظروف سفال، سفالینه، خدمت (خدمات)، اثر (آثار) ادبی یا هنری، (انگلیس) سیب زمینی درشت، پارچه، منسوج، (به ویژه شکار) پاییدن (و احتراز کردن)، مواظب بودن (برای اجتناب یا تعقیب)، (قدیمی)، رجوع شود به: aware، باخبر، مطلع، هشیار، گوش بزنگ، محتاط، دور نگر، با پروا، (اسکاتلند و شمال انگلیس) هدر دادن، حرام کردن، پرهیز کردن از

انگلیسی به فارسی

مطلع، اگاه، کالا، جنس، اجناس، متاع، کالای فروشی،پرهیز کردن از، حذر کردن


ظروف، کالا، اجناس، جنس، متاع، کالای فروشی، حذر کردن، اگاه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (usu. pl.) manufactured products or other articles of commerce, including salable skills, knowledge, or the like; goods.
مترادف: commodities, goods, products
مشابه: commodity, dry goods, merchandise, piece goods, produce, stock, supplies, yard goods

- a display of wares in the shop
[ترجمه ترگمان] یک نمایش کالای در مغازه
[ترجمه گوگل] نمایش محصولات در مغازه

(2) تعریف: manufactured objects of the same kind (usu. used in combination).

- ironware
[ترجمه ترگمان] کارگاه آهنگری
[ترجمه گوگل] ironware
- stemware
[ترجمه ترگمان] ظروف پایه دار
[ترجمه گوگل] stemware

• items made of the same material or for the same purpose (e.g. silverware, metalware, software); pottery, earthenware
store; be aware
caution (old english)
ware is used to refer to objects that are made of a particular substance, such as glass or china, or things that are used for a particular domestic purpose, such as cooking.
someone's wares are the things that they sell, usually in the street or in a market; an old-fashioned use.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] جنس

مترادف و متضاد

جنس (اسم)
breed, material, substance, stuff, kind, stamp, brand, mettle, commodity, ware, genre, gender, genus

اجناس (اسم)
ware

کالای فروشی (اسم)
ware

متاع (اسم)
article, thing, effects, commodity, goods, merchandise, chattels, ware

کالا (اسم)
article, object, stuff, lot, commodity, merchandise, ware, traffic, trafficker, mercery

اگاه (صفت)
conscious, ware, aware, hep, cognizant, conversant, wide-awake

حذر کردن (فعل)
ware

جملات نمونه

1. ware hounds!
مواظب سگ های شکاری باشید!

2. ware rabbit!
(برای هشیار کردن سگ تازی) خرگوش !

3. common ware
کالا (یا اجناس) پست

4. yellow ware with blue glaze
ظروف سفال زرد با لعاب آبی

5. He is wise that is ware in time.
[ترجمه ترگمان]او خردمند است که در زمان عرضه می شود
[ترجمه گوگل]او عاقلانه است که در زمان مناسب است

6. Even the real ads are designed by Ware.
[ترجمه ترگمان]حتی تبلیغات واقعی نیز توسط Ware طراحی می شوند
[ترجمه گوگل]حتی تبلیغات واقعی توسط Ware طراحی شده است

7. Virgil Ware, was fatally shot by two white kids while riding his bicycle.
[ترجمه ترگمان]Virgil، هنگام سوار شدن بر دوچرخه توسط دو کودک سفید به ضرب گلوله کشته شد
[ترجمه گوگل]ویرجیل Ware، توسط دو بچه سفید بچه گلوله در حالی که سوار دوچرخه خود را به ضرب گلوله کشته شد

8. The company makes a wide range of bathroom ware and discharges its effluent into a fishless urban stream.
[ترجمه ترگمان]این شرکت طیف وسیعی از محصولات حمام را ایجاد کرده و پساب آن را به جریان شهری fishless تخلیه می کند
[ترجمه گوگل]این شرکت طیف وسیعی از لوازم حمام را تولید می کند و پساب خود را به یک جریان شهری بدون ماهی تبدیل می کند

9. Ware pensioners get ready for their outing.
[ترجمه ترگمان]Ware pensioners برای گردش خود آماده می شوند
[ترجمه گوگل]بازنشستگان لباس آماده برای خروج خود می شوند

10. In both cases, there ware no other bidders in the room.
[ترجمه ترگمان]در هر دو مورد، هیچ bidders دیگری در اتاق نبود
[ترجمه گوگل]در هر دو مورد، هیچ پیشنهاد دیگری در اتاق وجود ندارد

11. They consider how to recover damaged platinum ware, an important problem in routine laboratories dealing with aggressive samples.
[ترجمه ترگمان]آن ها در نظر می گیرند که چگونه نرم افزار پلاتین آسیب دیده را بازیافت کنند، یک مشکل مهم در آزمایشگاه های روتین که با نمونه های تهاجمی سرو کار دارند
[ترجمه گوگل]آنها چگونگی بازیابی پلاتین آسیب دیده را بررسی می کنند، یک مشکل مهم در آزمایشگاه های روزمره در مورد نمونه های تهاجمی

12. Ware traces their furtive encounters with uncommon detail and considerable bravura.
[ترجمه ترگمان]مواجهه furtive با جزئیات غیر معمول و براوورا بسیار مهمی است
[ترجمه گوگل]ظروف سرباز یا مسافرتی خود را با جزئیات غیر معمول و قابل توجهی از برورورا آشکار می کنند

13. Here is the world - famous sanitary ware, valves production base, surface and air transportation is very convenient.
[ترجمه ترگمان]در اینجا محصولات بهداشتی معروف، شیره ای تولید شیر، سطح و حمل و نقل هوایی بسیار مناسب هستند
[ترجمه گوگل]در اینجا عطر و ادوکلن معروف جهان، پایه تولید دریچه، حمل و نقل هوایی و سطح هوا بسیار راحت است

14. Instead, he recommends using glass, Corning Ware or ceramic containers for heating food.
[ترجمه ترگمان]در عوض، او استفاده از شیشه، Corning Ware یا ظروف سرامیک را برای گرم کردن غذا توصیه می کند
[ترجمه گوگل]در عوض، او توصیه می کند که شیشه، Corning Ware یا ظروف سرامیکی برای گرم کردن غذا استفاده شود

The peddler arranged his wares on the sidewalk.

دست‌فروش جنس‌های خود را در پیاده‌رو چید.


The shop's colorful wares attracted me.

کالاهای رنگارنگ مغازه مرا جلب کرد.


ironware

آهن‌آلات


silverware

ظروف و کارد و چنگال نقره


household wares

وسایل منزل


software

نرم‌افزار


glassware

ابزار شیشه‌ای


tableware

اسباب میز غذاخوری


yellow ware with blue glaze

ظروف سفال زرد با لعاب آبی


A painter is under constant pressure to produce more wares.

نقاش دائماً تحت فشار است که آثار بیشتری تولید کند.


an insurance company's diverse wares

خدمات گوناگون یک شرکت بیمه


ware hounds!

مواظب سگهای شکاری باشید!


ware rabbit!

(برای هشیار کردن سگ تازی) خرگوش!


پیشنهاد کاربران

آلات، وسایل، لوازم

کارد و چنگال

افزار
ابزار
لوازم
وسیله
آلات

نرم افزار=software
سخت افزار=hardware


کلمات دیگر: