کلمه جو
صفحه اصلی

paired


معنی : جفتی، برابر

انگلیسی به فارسی

زوج، جفتی، برابر


انگلیسی به انگلیسی

• coupled; matched; mated

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] زوج شده، جفت شده

مترادف و متضاد

جفتی (صفت)
binary, paired, correlative

برابر (صفت)
plain, symmetric, symmetrical, equal, equivalent, homological, square, parallel, double, paired, tantamount, equipollent

جملات نمونه

1. he paired off our wrestler with the champion of the world
کشتی گیر ما را با قهرمان جهان روبرو کردند.

2. she paired off her guests according to age
او مهمانان خود را بر حسب سن به گروه های دو نفری تقسیم کرد.

3. they paired a couple of cards
او دو ورق (بازی) را با هم جور کرد.

4. The students paired off to practise their conversational skills.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان با هم جفت شدند تا مهارت های محاوره ای خود را تمرین کنند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان به خاطر تمرین مهارت های مکالمه خود به یکدیگر متصل می شوند

5. The teacher paired off his students by age and height.
[ترجمه کفشدوزک] معلم شاگردانش را بر اساس سن و قد با یکدیگر هم گروه کرد
[ترجمه ترگمان]معلم شاگردان خود را با سن و ارتفاع جفت کرد
[ترجمه گوگل]معلم از سن و قد خود دانش آموزان را به هم زد

6. The scouts paired off and began to patrol the area.
[ترجمه ترگمان]The جفت شدند و شروع به گشت زدن به منطقه کردند
[ترجمه گوگل]ناظران زانو زدند و شروع به گشت زدن منطقه کردند

7. Jane paired off with Alice in a table tennis doubles match.
[ترجمه ترگمان]جین با آلیس در بازی تنیس بازی می کند
[ترجمه گوگل]جین با آلیس در یک تنیس روی میز دو برابر بازی می کند

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

9. We each paired up with our same number from the other school to exchange ideas.
[ترجمه ترگمان]ما هر یک با همان تعداد از مدارس دیگر برای تبادل ایده ها با هم جفت شدیم
[ترجمه گوگل]ما هر کدام از شماره مدرسه ای دیگر برای مبادله ایده ها با هم برابر شده ایم

10. They first paired up in the screen adaptation of 'Grease'.
[ترجمه ترگمان]آن ها ابتدا با سازگاری با گریس جفت شدند
[ترجمه گوگل]آنها برای اولین بار در سازگاری روی صفحه نمایش 'Grease' قرار داده شدند

11. They have paired up writers and artists, and commissioned linked works.
[ترجمه ترگمان]آن ها نویسندگان و هنرمندان را جفت کرده و کاره ای مرتبط با آن ها را انجام داده اند
[ترجمه گوگل]آنها نویسندگان و هنرمندان را به هم متصل کرده و کارهای ارتباطی را راه اندازی کرده اند

12. The two people eventually paired off last year.
[ترجمه ترگمان]این دو نفر در نهایت سال گذشته جفت شدند
[ترجمه گوگل]این دو نفر در نهایت سال گذشته از هم جدا شدند

13. When she finished the mending, she paired up the socks.
[ترجمه ترگمان]وقتی she را تمام کرد جوراب را جفت کرد
[ترجمه گوگل]وقتی که او تعمیرات را تمام کرد، جوراب را به هم زد

14. Each blind student was paired with a sighted student.
[ترجمه ترگمان]هر دانش آموز نابینا با یک دانش آموز sighted جفت می شد
[ترجمه گوگل]هر دانشآموز کور با دانشآموز دیدار شد

15. The young people paired off to disappear in the bushes.
[ترجمه ترگمان]جوان ها دور هم جمع می شدند تا در بوته ها ناپدید شوند
[ترجمه گوگل]جوانان در بوته ها ناپدید می شوند

پیشنهاد کاربران

جفت شده

همایند شده


کلمات دیگر: