کلمه جو
صفحه اصلی

greatest

انگلیسی به فارسی

بزرگترین، بزرگ، عالی، کبیر، عظیم، زیاد، فراوان، مهم، معتبر، خطیر، هنگفت، ماهر، متعال، عالی مقام، بصیر، ابستن، مطنطن، تومند


انگلیسی به انگلیسی

• preeminent; leading; biggest; largest; not to be surpassed; maximal

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] بزرگترین

جملات نمونه

1.
بزرگترین

2. my greatest enjoyment in life is seeing my children
بزرگترین خوشی من در زندگی دیدن فرزندانم است.

3. the greatest assemblage of marsupials live in australia
بیشترین انواع پستانداران کیسه دار در استرالیا زیست می کنند.

4. the greatest good of the greatest number of people
بالاترین سعادت بیشترین تعداد مردم

5. the greatest menace to world peace
بزرگترین تهدید برای صلح جهانی

6. the greatest name in the history of science
بزرگترین شخصیت تاریخ علم

7. the greatest story ever told
عالی ترین داستانی که تاکنون بیان شده است

8. intolerance is the greatest curse of backward societies
تعصب بیجا بزرگترین مصیبت جوامع عقب افتاده است.

9. jealousy was the greatest flaw in his personality
بزرگترین عیب شخصیت او حسادت بود.

10. music is iraj's greatest enthusiasm
موسیقی بزرگترین مایه ی شوق ایرج است.

11. need is the greatest agent of change
نیاز بزرگ ترین عامل تغییر است.

12. one of iran's greatest writers
یکی از بزرگترین نویسندگان ایران

13. one of the greatest works of hollywood cinema
یکی از بهترین آثار سینمای هالیود

14. overpopulation poses the greatest danger to the future of mankind
زیادی جمعیت بزرگترین خطر برای آینده ی بشریت است.

15. he was amongst our greatest writers and ornaments of our society
او در زمره ی بزرگترین نویسندگان و زیورهای جامعه ی ما بود.

16. maybe he is iran's greatest poet
احتمال می رود که او بزرگترین شاعر ایران باشد.

17. the university is the greatest citadel of civilization
دانشگاه بزرگترین سنگرگاه تمدن است.

18. hafez was one of his greatest admirations
حافظ یکی از اشخاصی بود که بیش از همه مورد تحسین او بود.

19. lack of education was her greatest disability
نداشتن تحصیلات بزرگترین کمبود او بود.

20. ferdowsi is one of the world's greatest epic poets
فردوسی یکی از بزرگترین شاعران حماسی جهان است.

21. he depicted the scene with the greatest nicety
او آن صحنه را با حداکثر خوش سلیقگی ترسیم کرد.

22. undoubtedly he is one of irans greatest poets
او بدون شک یکی از بزرگترین شعرای ایران است.

23. lack of compassion is one of his greatest failures
نداشتن شفقت یکی از بزرگترین کمبودهای اوست.

24. playing with his grandson, ramin, was his greatest delight
بازی با نوه اش رامین بزرگترین دلخوشی او بود.

25. her paintings have been exhibited in some of the greatest museums
نقاشی های او در برخی از بزرگترین موزه ها به نمایش گذاشته شده است.

26. You are your greatest enemy if you are a coward, but if you are brave, you are your greatest friend.
[ترجمه ترگمان]تو بزرگ ترین دشمن تو هستی، اگر شجاع باشی، اما اگر شجاع باشی، بهترین دوست تو هستی
[ترجمه گوگل]شما بزرگترین دشمن خود هستید اگر شما یک بزدل هستید، اما اگر شما شجاع هستید، بزرگترین دوست شماست

27. The greatest hate springs from the greatest love.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین hate از بزرگ ترین عشق است
[ترجمه گوگل]بزرگترین نفرت از بزرگترین عشق است

28. In books, are embalmed the greatest thoughts of all ages.
[ترجمه ترگمان]در کتاب ها بزرگ ترین افکار در تمام سنین باقی است
[ترجمه گوگل]در کتابها، بزرگترین اندیشه های تمام سنین است

29. The best [greatest] fish keep [swim near] the bottom.
[ترجمه ترگمان]بهترین [ بزرگ ترین ] ماهی ها [ شنا نزدیک ] را حفظ می کنند
[ترجمه گوگل]بهترین ماهیهای بزرگ [نزدیکتر] پایین میروند

30. The greatest talkers are always the least doers.
[ترجمه ترگمان]بهترین آدم های حراف همیشه the هستند
[ترجمه گوگل]بزرگترین سخنرانان همیشه دست اندرکاران هستند

پیشنهاد کاربران

بهترین - عالی ترین

بزرگترین. بهترین

بزرگترین , عالی ترین

بزرگترین

بیشترین


کلمات دیگر: