معنی : بتدریج بارنگ دیگرامیختن، درجه بندی کردن، تدریجا عمل کردن یا شدن
معانی دیگر : (به تدریج و به طور غیر محسوس) دگرگون شدن یا کردن، تغییر رنگ دادن، بتدریج و بطور غیر محسوس تغییر رنگ دادن، مخلوط کردن
بتدریج و بطور غیر محسوس تغییر رنگ دادن، بتدریج بارنگ دیگرامیختن، درجه بندی کردن، مخلوط کردن، تدریجا عمل کردن یا شدن
ارزیابی، بتدریج بارنگ دیگرامیختن، درجه بندی کردن، تدریجا عمل کردن یا شدن
In this pattern, red gradates into green.
در این طرح، قرمز بهتدریج و بهطور نامحسوسی تبدیل به سبز میشود.