کلمه جو
صفحه اصلی

grammar


معنی : دستور زبان، گرامر، صرف و نحو، کتاب دستور، علم دستور
معانی دیگر : اصول اولیه ی هر دانش، کتاب دستور زبان

انگلیسی به فارسی

دستور زبان، گرامر، علم دستور، صرف و نحو


دستور زبان، گرامر، صرف و نحو، کتاب دستور، علم دستور


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the study of formal aspects of language, such as sentence structure, the use and function of words, and word sounds.

- Grammar has generally been the primary focus for linguists.
[ترجمه ترگمان] به طور کلی دستور زبان شناسان بر زبان شناسان تاکید شده است
[ترجمه گوگل] گرامر به طور کلی تمرکز اصلی برای زبان شناسان است

(2) تعریف: the formal rules of a language, esp. those pertaining to sentence structure but also those pertaining to the formation and function of words and to those governing pronunciation.

- The grammar of English is very different from the grammar of Japanese.
[ترجمه ترگمان] دستور زبان انگلیسی بسیار متفاوت از دستور زبان ژاپنی است
[ترجمه گوگل] گرامر زبان انگلیسی بسیار متفاوت از دستور زبان ژاپنی است

(3) تعریف: the application of these conventions and rules in speech or writing.

- The teacher explained how the grammar was incorrect in this paragraph.
[ترجمه ترگمان] معلم توضیح داد که چگونه دستور زبان در این بند اشتباه بوده است
[ترجمه گوگل] معلم توضیح داد که دستور زبان در این پاراگراف اشتباه است
- She knows a lot of vocabulary in French, but she makes mistakes in grammar.
[ترجمه ترگمان] او فرهنگ لغات زیادی را در زبان فرانسه می داند، اما او در دستور زبان اشتباه می کند
[ترجمه گوگل] او بسیاری از واژگان را در فرانسه می داند، اما در دستور زبان اشتباه می کند

(4) تعریف: a book containing the conventions and rules derived from the study of language forms.

- I took a small Spanish grammar with me when I went to Spain, along with a pocket dictionary.
[ترجمه ترگمان] وقتی به اسپانیا رفتم یک کتاب دستور زبان اسپانیایی را همراه با یک فرهنگ لغت جیبی برداشتم
[ترجمه گوگل] من وقتی با اسپانیایی رفتم همراه با یک دیکشنری جیبی، با من یک گرامر اسپانیایی کوچک گرفتم

• study of the structure of a language
grammar is the rules of a language which describe how sentences are formed.
you can also refer to someone's grammar when you are describing the way in which they either obey or do not obey the rules of grammar when they write or speak.
a grammar is a book that describes the rules of a language.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] دستور

مترادف و متضاد

دستور زبان (اسم)
grammar

گرامر (اسم)
grammar

صرف و نحو (اسم)
grammar

کتاب دستور (اسم)
grammar

علم دستور (اسم)
grammar

language rules


Synonyms: ABCs, accidence, alphabet, elements, fundaments, linguistics, morphology, principles, rudiments, sentence structure, stratification, structure, syntax, tagmemics


جملات نمونه

1. grammar drills
تمرین های دستور زبان

2. contrastive grammar
دستور مقابله ای

3. normative grammar
دستور زبان هنجارگرا

4. the grammar of the theater
اصول ابتدایی هنر تئاتر

5. ignorance of grammar has always been a cause for opprobrium
جهل در مورد دستور زبان همیشه موجب تحقیر بوده است.

6. a law of grammar
قانون دستوری

7. don't be careless about grammar and punctuation!
در باره ی املا و نقطه گذاری بی دقتی نکن !

8. he is adept in grammar
او در دستور زبان ید طولایی دارد.

9. she tested them on grammar
آنها را از نظر دستور زبان امتحان کرد.

10. he regularly massacres the english grammar
او مرتبا گرامر انگلیسی را زیرپا می گذارد.

11. in this class the stress is on grammar
در این کلاس تاکید روی دستور زبان است.

12. He had great difficulty in English grammar.
[ترجمه ترگمان]او در کتاب دستور زبان انگلیسی مشکل بزرگی داشت
[ترجمه گوگل]او در گرامر انگلیسی خیلی دشوار بود

13. He is in the third year at Leeds Grammar School.
[ترجمه ترگمان]او در مدرسه گرا (لیدز)است
[ترجمه گوگل]او در سال سوم در دانشکده تربیت لیدز است

14. I encountered great difficulties in learning English grammar.
[ترجمه ترگمان]من در یادگیری زبان انگلیسی با مشکلات بزرگی مواجه شدم
[ترجمه گوگل]با گرامر انگلیسی آشنا شدم

15. Each exercise focuses on a different grammar point.
[ترجمه ترگمان]هر تمرین روی یک نقطه دستور زبان متفاوت تمرکز می کند
[ترجمه گوگل]هر تمرین بر روی یک نقطه گرامر متفاوت تمرکز دارد

16. He was educated at Haslingden Grammar School.
[ترجمه ترگمان]او در مدرسه گرا مار تحصیل می کرد
[ترجمه گوگل]او در دانشکدۀ گرامر Haslingden تحصیل کرد

17. His English offends against the rules of grammar.
[ترجمه ترگمان]زبان انگلیسی او خلاف قوانین دستور زبان است
[ترجمه گوگل]زبان انگلیسی خود را در برابر قواعد دستور زبان متهم می کند

18. His grammar explanations are terribly convoluted.
[ترجمه ترگمان]توضیحات کتاب او خیلی پیچیده و پیچیده است
[ترجمه گوگل]توضیحات گرامر او به شدت پیچیده است

the grammar of the theater

اصول ابتدایی هنر تئاتر


پیشنهاد کاربران

به دلیل اینکه تلفظ انگلیسی این کلمه "گرامِر" است، گاهی اوقات املای این کلمه به صورت grammer نوشته می شود که اشتباه است. البته این چیزی است که در تمام دنیا رخ می دهد و مربوط به یک کشور خاص نیست و به نوعی اشتباه رایج ( common mistake ) تلقی می شود. بدین معنی که حتی اشتباه املایی این کلمه، در میان افرادی که زبان مادریِ آنها انگلیسی است نیز اتفاق می افتد.


کلمات دیگر: